گنجور

شمارهٔ ۳۱۶

نه از حکمت توانم سر کشیدن
نه مهرت را قلم برسر کشیدن
نه امکان داشت در بزمت مرا بار
نه بار از آستان بردر کشیدن
نه کامم حاصل از سیب زنخدانت
به ماتم خویش از این چه برکشیدن
نه تن ماندن تواند زنده بی دل
نه دل ممکن ز زلفش در کشیدن
نه چشم از دل توان پوشیدنم باز
نه دست از دامن دلبر کشیدن
نبود این رسم جز ما را در اسلام
مسلمان خواری از کافر کشیدن
ندانی بایدم در هر نگاهی
چها زان مست افسونگر کشیدن
که یادت داد در کشور گشایی
رقیب غمزه این لشکر کشیدن
نپندارم خود از نقاش ایجاد
از این به صورتی دیگر کشیدن
وگر با نرگس مست دلارام
نزیبد نازم از عبهر کشیدن
سزد نظم درروارت صفایی
به گوش هوش چون گوهر کشیدن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه از حکمت توانم سر کشیدن
نه مهرت را قلم برسر کشیدن
هوش مصنوعی: من نه قادر به درک深 حكمت هستم و نه می‌توانم عشق تو را بر کاغذ بیاورم.
نه امکان داشت در بزمت مرا بار
نه بار از آستان بردر کشیدن
هوش مصنوعی: در جشن و میهمانی تو هیچ گونه امکان نداشت که من را براندازی و از در خروجی بیرون بکشی.
نه کامم حاصل از سیب زنخدانت
به ماتم خویش از این چه برکشیدن
هوش مصنوعی: من از زیبایی چهره‌ات هیچ بهره‌ای نبرم و تنها به خاطر غم و اندوهی که به من می‌بخشد، دلم می‌سوزد.
نه تن ماندن تواند زنده بی دل
نه دل ممکن ز زلفش در کشیدن
هوش مصنوعی: نه می‌توان از زندگی بدون دل و روحی باطنی برخوردار بود، و نه اینکه بتوان به زلف و زیبایی او دل بست و از آن دل کند.
نه چشم از دل توان پوشیدنم باز
نه دست از دامن دلبر کشیدن
هوش مصنوعی: نه می‌توانم احساسات خودم را پنهان کنم و نه می‌توانم از عشق محبوبم فاصله بگیرم.
نبود این رسم جز ما را در اسلام
مسلمان خواری از کافر کشیدن
هوش مصنوعی: در اسلام، جز ما کسی این رسم را ندارد که مسلمانان را به خاطر کافران آزار دهند.
ندانی بایدم در هر نگاهی
چها زان مست افسونگر کشیدن
هوش مصنوعی: شما نمی‌دانید که من در هر نگاهی چه حسی را از آن معشوق افسونگر به دست می‌آورم.
که یادت داد در کشور گشایی
رقیب غمزه این لشکر کشیدن
هوش مصنوعی: او به من آموخت که در هنگام فتح سرزمین‌ها، با نگاه فریبنده و نازکی خود، می‌توانم عزیزان و دشمنان را به حرکت وادار کنم.
نپندارم خود از نقاش ایجاد
از این به صورتی دیگر کشیدن
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم که این صحنه را نقاشی کرده‌ام یا نه، اما به نظر می‌رسد که می‌توان آن را به شکلی دیگر هم به تصویر کشید.
وگر با نرگس مست دلارام
نزیبد نازم از عبهر کشیدن
هوش مصنوعی: اگر با نرگس زیبا و دل‌ربا ارتباط نداشته باشم، برایم جالب است که از آب رفته ناز را به تصویر بکشم.
سزد نظم درروارت صفایی
به گوش هوش چون گوهر کشیدن
هوش مصنوعی: شایسته است که زیبایی و لطافت صدای تو همانند جواهراتی باشد که به گوش می‌رسند.