گنجور

شمارهٔ ۳۰۲

بیا بنگر سرشک اشکباران
که تا چون برده آب از اشک باران
ز راز ما مگر آگه نکردند
بهر نام مرا کمتر ز یاران
خدا را تا ز هجرانم رهانی
مرا اول بکش زین جان نثاران
به امیدی به پایت سر سپردم
که سایی پا به فرق سر سپاران
اگر خواهی که نومیدت نمانند
ترحم کن براین امیدواران
دل و دین تا به یک مجلس ببازند
در آ در خلوت پرهیزگاران
به جای باده بنهادی از آن لب
چه منت ها به دوش باده خواران
خرامت را خجل نبود اگر کبک
چرا ناید به شهر از کوهساران
ز بس کز خجلت قدت عرق ریخت
به گل شد پای سرو جویباران
مرا بس چهرت از بهر تماشا
گلستان را گذارم با هزاران
صفایی را ز زاری می کنی منع
غریق بحر کی ترسد ز باران

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا بنگر سرشک اشکباران
که تا چون برده آب از اشک باران
هوش مصنوعی: بیا باغ را ببین که چگونه از باران پر از آب و ترنم شده است، گویی به خاطر اشک‌ها و احساسات عمیق، همه جا را تر کرده است.
ز راز ما مگر آگه نکردند
بهر نام مرا کمتر ز یاران
هوش مصنوعی: شاید از رمز و راز ما کسی خبر نداده باشد، به همین خاطر نام من کمتر از دوستانم ذکر شده است.
خدا را تا ز هجرانم رهانی
مرا اول بکش زین جان نثاران
هوش مصنوعی: ای خدا، قبل از اینکه از دوری و جدایی رهایم کنی، ابتدا جانم را که برای تو فدای کرده‌ام، از من بگیر.
به امیدی به پایت سر سپردم
که سایی پا به فرق سر سپاران
هوش مصنوعی: با امیدی سر به پای تو نهادم که سایه‌ام بر سر خدمت‌هایم است.
اگر خواهی که نومیدت نمانند
ترحم کن براین امیدواران
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که دیگران ناامید نشوند، بر روی کسانی که امیدوارند، مهربانی کن.
دل و دین تا به یک مجلس ببازند
در آ در خلوت پرهیزگاران
هوش مصنوعی: دل و ایمان در یک مجلس به راحتی به خطر می‌افتند و افراد پرهیزگار در خلوت خود از این موضوع دوری می‌کنند.
به جای باده بنهادی از آن لب
چه منت ها به دوش باده خواران
هوش مصنوعی: به جای شراب، لبان تو را انتخاب کردم و حالا چه بار سنگینی بر دوش کسانی که به شراب‌خوری مشغولند، قرار داده‌ام.
خرامت را خجل نبود اگر کبک
چرا ناید به شهر از کوهساران
هوش مصنوعی: اگر خرابت خراب باشد، جای خجالت نیست. چرا که اگر کبک از کوه‌ها به شهر نیاید، آنچنان هم عجیب نیست.
ز بس کز خجلت قدت عرق ریخت
به گل شد پای سرو جویباران
هوش مصنوعی: به دلیل شرمندگی و افراطی که در عرق ریختن داشتی، قد و قامت تو به زیبایی گل‌های کنار جویباران تبدیل شد.
مرا بس چهرت از بهر تماشا
گلستان را گذارم با هزاران
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ات مرا وا می‌دارد که در هزاران گلستان به تماشا بایستم.
صفایی را ز زاری می کنی منع
غریق بحر کی ترسد ز باران
هوش مصنوعی: آیا وقتی در دریا غرق می‌شوی، از باران می‌ترسی؟ یا اینکه وقتی دچار ناراحتی و ناله‌ای می‌شوی، چگونه انتظار داری که احساس آرامش و صفا داشته باشی؟