گنجور

شمارهٔ ۲۹۶

من و یار ار همی باشیم با هم
چه لازم دیگرانم در دو عالم
برو ساقی مرا با دوست بگذار
که او بس درغم و شادیم همدم
نه پر کن کوزه از خم هی پیاپی
نه خالی کن به ساغر هی دمادم
مجوکامی ز می کاسباب این کار
اگر ناید ترا یک ره فراهم
همی برخیزی از قهرش به غوغا
همی بنشینی از بهرش به ماتم
میالا کام شیرین از شرابی
که در تلخی سبق ها برده از سم
هم ازتحصیل آن باید ترا سیم
هم از نقصان آن زاید ترا غم
به مینا باید از خم کرد هر روز
به جام از شیشه باید ریخت هر دم
مرا زان درج باید لعل نابی
که صدکوثر نیرزد زان به یک نم
بهر بوس از لبش نوشم مدامی
که زان ناید مدامم رشحه ای کم
لب و دندان شیرینش بری ساخت
مرا از شیر مرغ و جان آدم
به هر قیمت که یکبارش خریدی
ترا جاوید خواهد شد مسلم
نباید در بهایش داد دینار
نباید از برایش ریخت درهم
بجوی از لعل جانان جام و خوش باش
که دیگر ره نیابد در دلت غم
چو زان صهبا صفایی سر خوش آیی
به خاطر دار از یاران مراهم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من و یار ار همی باشیم با هم
چه لازم دیگرانم در دو عالم
هوش مصنوعی: اگر من و محبوبم کنار هم باشیم، دیگر نیازی نیست که به دیگران در این دو جهان فکر کنیم.
برو ساقی مرا با دوست بگذار
که او بس درغم و شادیم همدم
هوش مصنوعی: برو، ای ساقی! مرا تنها با دوستم رها کن، زیرا او در لحظات شاد و غمگین همیشه همراهم بوده است.
نه پر کن کوزه از خم هی پیاپی
نه خالی کن به ساغر هی دمادم
هوش مصنوعی: کوزه را بارها و بارها از خم پر نکن و همچنین هر لحظه ساغر را خالی نکن.
مجوکامی ز می کاسباب این کار
اگر ناید ترا یک ره فراهم
هوش مصنوعی: برای موفقیت در این کار، به نوشیدن می و لذت جستن از آن دل خوش نکن، زیرا اگر یک بار راهی برایت هموار نشود، بی‌فایده است.
همی برخیزی از قهرش به غوغا
همی بنشینی از بهرش به ماتم
هوش مصنوعی: تو از خشم او به هیجان و شور می‌افت‌ای و از نعمت او به اندوه و غم نشسته‌ای.
میالا کام شیرین از شرابی
که در تلخی سبق ها برده از سم
هوش مصنوعی: به میزی نزدیک نشو که شراب شیرینی دارد، زیرا زهر تلخی که در گذشته وجود داشته، می‌تواند اثرات بدی بر جای بگذارد.
هم ازتحصیل آن باید ترا سیم
هم از نقصان آن زاید ترا غم
هوش مصنوعی: برای کسب علم و دانش باید به دست آوردن آن توجه کنی و همزمان از کمبود آن ناراحت نباشی.
به مینا باید از خم کرد هر روز
به جام از شیشه باید ریخت هر دم
هوش مصنوعی: هر روز باید از ظرف مینا نوشید و در هر لحظه از جام شیشه‌ای مایعات ریخت.
مرا زان درج باید لعل نابی
که صدکوثر نیرزد زان به یک نم
هوش مصنوعی: من باید از آن جواهر باارزش بگیرم که به اندازه صد کوثر ارزش ندارد، اما یک دانه آن کافی است.
بهر بوس از لبش نوشم مدامی
که زان ناید مدامم رشحه ای کم
هوش مصنوعی: من همیشه از لب‌هایش بوسه‌ای می‌زنم و لذت می‌برم، تا زمانی که حتی یک ذره از شادی و سرزندگی‌ام کم نشود.
لب و دندان شیرینش بری ساخت
مرا از شیر مرغ و جان آدم
هوش مصنوعی: لب و دندان شیرین او به قدری برایم جذاب است که باعث شده مرا از هر چیزی حتی شیر مادر و جان آدمی جدا کند.
به هر قیمت که یکبارش خریدی
ترا جاوید خواهد شد مسلم
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که برای به دست آوردن چیزی هزینه کنی، آن چیز برای تو ماندگار و دائمی خواهد شد.
نباید در بهایش داد دینار
نباید از برایش ریخت درهم
هوش مصنوعی: نمی‌توان برای ارزش او پول خرج کرد و نباید در ازای او مال و دارایی داد.
بجوی از لعل جانان جام و خوش باش
که دیگر ره نیابد در دلت غم
هوش مصنوعی: از دوست عزیز خود جام لعل را بگیر و شاد باش، زیرا دیگر نمی‌توانی در دل خود جایی برای غم باقی بگذاری.
چو زان صهبا صفایی سر خوش آیی
به خاطر دار از یاران مراهم
هوش مصنوعی: وقتی به شادی و سرور می‌رسی و حال خوشی داری، به یاد یارانم باش.