شمارهٔ ۲۸۹
سرشک دیده اگر رشک آب جو نکنم
به خاک پای تو تحصیل آبرو نکنم
نشان خاک درت بر جبین من پیداست
به آب چشمش اگر پاک شست و شو نکنم
مرا به وادی عشق تو نیست یک سر خار
که هر دقیقه به دل صد رهش فرو نکنم
اگر به هجر نباشد مرا امید وصال
خدا گواست که جز مردن آرزو نکنم
مرا رضای تو باید به سهو اگر کاری
خلاف رای تو کردم دگر بگو نکنم
خبر ز راز من ای خامه می بری به رقیب
گناه من که دگر با توگفتگونکنم
به عشق دوست مرا از قدیم الفت هاست
به حکم عقل نوآموز ترک او نکنم
کجا بر آن سر زلف دو تا زنم دستی
اگر به پای تو بالای خود و تو نکنم
هزار چاک به دامان تقویم نگری
اگر به تار ریا دم به دم رفو نکنم
درست نیست صفایی مرا به کیش وفا
هر آن نماز که با خون دل وضو نکنم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرشک دیده اگر رشک آب جو نکنم
به خاک پای تو تحصیل آبرو نکنم
هوش مصنوعی: اگر اشک چشمانم به خاطر تو مانند آب چشمه باشد، هیچگاه به پای تو بیاعتنایی نمیکنم و برای حفظ آبرویم هرگز تلاشی نمیکنم.
نشان خاک درت بر جبین من پیداست
به آب چشمش اگر پاک شست و شو نکنم
هوش مصنوعی: نشان عشق و وابستگی تو بر پیشانی من مشخص است و حتی اگر با اشکهایم آن را پاک کنم، باز هم از بین نمیرود.
مرا به وادی عشق تو نیست یک سر خار
که هر دقیقه به دل صد رهش فرو نکنم
هوش مصنوعی: من در مسیر عشق تو حتی یک نیزه هم نداشتم که هر لحظه به دل آن راهی نزنم.
اگر به هجر نباشد مرا امید وصال
خدا گواست که جز مردن آرزو نکنم
هوش مصنوعی: اگر دلتنگی و جدایی از محبوب نباشد، امید reunification با خدا شهادت میدهد که من جز مرگ، آرزویی ندارم.
مرا رضای تو باید به سهو اگر کاری
خلاف رای تو کردم دگر بگو نکنم
هوش مصنوعی: اگر به اشتباه کاری بر خلاف خواستهات انجام دادهام، از من راضی باش و دیگر بگو که چنین کارهایی را تکرار نکنم.
خبر ز راز من ای خامه می بری به رقیب
گناه من که دگر با توگفتگونکنم
هوش مصنوعی: ای خودکار، راز من را به رقیب نگو. من دیگر نمیتوانم با تو صحبت کنم، چون گناه من فاش میشود.
به عشق دوست مرا از قدیم الفت هاست
به حکم عقل نوآموز ترک او نکنم
هوش مصنوعی: به خاطر عشق به دوست، از زمانهای قدیم با او ارتباط داشتم و با توجه به عقل و دانشم، تصمیم ندارم که او را ترک کنم.
کجا بر آن سر زلف دو تا زنم دستی
اگر به پای تو بالای خود و تو نکنم
هوش مصنوعی: کجا میتوانم به دو زلف تو دست بزنم، اگر نتوانم در بالای تو بایستم و از تو دور شوم؟
هزار چاک به دامان تقویم نگری
اگر به تار ریا دم به دم رفو نکنم
هوش مصنوعی: اگر به دقت به روزهای تقویم نگاه کنی، میبینی که هر لحظه میتواند در دل خود نقشی از نفاق و دورویی داشته باشد، و من هر دم در صدد هستم تا این عیب را بپوشانم و اصلاحش کنم.
درست نیست صفایی مرا به کیش وفا
هر آن نماز که با خون دل وضو نکنم
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این مفهوم است که انسان اگر با دل پاک و از روی ایمان به چیزی پایبند نباشد، حتی در ظاهر هم که به انجام کارهای نیک مانند نماز بپردازد، آن کارها ارزش واقعی نخواهند داشت. در واقع، وفای به اصول اخلاقی و روحیهی واقعی انسان باید در دل او وجود داشته باشد و فقط ظواهر کافی نخواهد بود.