گنجور

شمارهٔ ۲۷۰

تعالی الله یکی دلدار دارم
که با رویش ز گلشن عار دارم
ز چهر تابناک آبدارش
گلستان ها گل بی خار دارم
ز سرو قد خورشید جمالش
به محفل نخل آتشبار دارم
ز چشم شوخش اندر هر نگاهی
دو مست عاشق بیمار دارم
ز مژگان دلاشوبش بهر چشم
دو جعبه تیر بی سوفار دارم
ز ابروی کماندارش به سینه
دو قبضه تیغ جوهر دارم دارم
ز درج کامبخش نوشخندش
دو یاقوت شکر گفتار دارم
ز سیمین کوی پستانش دو نارنگ
که آن خون ها به دل چون مار دارم
ز تأثیر لب شیرین زبانش
نی آسا خامه شکر بار دارم
ز گیسوی رسای مشک سایش
چه افعی های مردم خوار دارم
به دست وگردن از زلفش شب و روز
عجب هم سبحه هم زنار دارم
چه نعمت های جان بخش از وجودش
که بایستم نهان ز اغیار دارم
دل از مهرش نپردازم صفایی
که من با او هزاران کار دارم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تعالی الله یکی دلدار دارم
که با رویش ز گلشن عار دارم
هوش مصنوعی: خدا را شکر که محبوبی دارم که زیبایی‌اش مرا به یاد گل‌های باغ می‌اندازد.
ز چهر تابناک آبدارش
گلستان ها گل بی خار دارم
هوش مصنوعی: از چهره درخشان او، مانند باغ‌هایی با گل‌های خوشبو و لطیف، خاطراتی زیبا و خالی از درد دارم.
ز سرو قد خورشید جمالش
به محفل نخل آتشبار دارم
هوش مصنوعی: من در محفل نخل‌های آتشین، از زیبایی‌اش به قد بلند سرو و درخشش خورشید یاد می‌کنم.
ز چشم شوخش اندر هر نگاهی
دو مست عاشق بیمار دارم
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چشمانت، در هر نگاهی که به تو می‌اندازم، دو عاشق دیوانه و بیمار را احساس می‌کنم.
ز مژگان دلاشوبش بهر چشم
دو جعبه تیر بی سوفار دارم
هوش مصنوعی: از چشمان پریشان او، دو جعبه تیر آماده دارم که نه حتی یک اینکه بی‌سوت زده باشند.
ز ابروی کماندارش به سینه
دو قبضه تیغ جوهر دارم دارم
هوش مصنوعی: از ابروی کماندارش، همچون دو تیغ تیز و برنده، جراحتی عمیق در دل دارم.
ز درج کامبخش نوشخندش
دو یاقوت شکر گفتار دارم
هوش مصنوعی: دو دانه یاقوت که مانند لبخند شیرین کامبخش هستند، به من می‌گویند که از سخنان شیرین او صحبت کنم.
ز سیمین کوی پستانش دو نارنگ
که آن خون ها به دل چون مار دارم
هوش مصنوعی: در کوچه‌ای که پرستوی نقره‌ای وجود دارد، دو نارنگی هست که خون آن‌ها مانند ماری در دلم می‌پیچد.
ز تأثیر لب شیرین زبانش
نی آسا خامه شکر بار دارم
هوش مصنوعی: از تأثیر کلام شیرین او، دلم پر از شوق و شیرینی است.
ز گیسوی رسای مشک سایش
چه افعی های مردم خوار دارم
هوش مصنوعی: از موهای خوشبو و مشکی او چه بر سر افعی‌های ظالم و ستمگر آمده است!
به دست وگردن از زلفش شب و روز
عجب هم سبحه هم زنار دارم
هوش مصنوعی: به خاطر زلف او، هر لحظه دچار شگفتی‌ام و همچنان که مشغول عبادتم، به نوعی خود را به زنجیر او می‌بینم.
چه نعمت های جان بخش از وجودش
که بایستم نهان ز اغیار دارم
هوش مصنوعی: او دارای نعمت‌هایی است که از وجودش به من زندگی و انرژی می‌دهد و من به خاطر آنها در مقابل دیگران پنهان می‌شوم.
دل از مهرش نپردازم صفایی
که من با او هزاران کار دارم
هوش مصنوعی: من هرگز از عشق او دل نمی‌کنم، چون با او هزاران ارتباط و تجربه‌ی زیبا دارم.