شمارهٔ ۲۵۴
دلم از قید آن مشکین حمایل
اگر خواهی رها بازش فرو هل
چو جان را دید با سامان تر از دل
غمت در جان از دل ساخت منزل
وطن غربت شد از عشقت چو برمن
سفرکردم که غم واماند از دل
سفرکردن چه حاصل زانکه آمد
غمت همراه دل منزل به منزل
ره کوی تو بر من چشم تر بست
بخشکان کشتیم افتاده درگل
درین بحرم چنان زورق فرو رفت
که هرگز تخته ای ناید به ساحل
چو صیادش تویی خود میرد از شوق
نیفتد کار صیدت با سلاسل
به دستان برد در پا عقل و هوشم
به خود مشغول و از خود ساخت غافل
چو شهری شاد باشند از غم ما
دلا ز اظهار ناکامی چه حاصل
صفایی مقبل جاوید گردی
که نامد عشق راکس چون تو قابل
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم از قید آن مشکین حمایل
اگر خواهی رها بازش فرو هل
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دلم از قید آن شال مشکی رها شود، باید آن را با قدرت رها کنی.
چو جان را دید با سامان تر از دل
غمت در جان از دل ساخت منزل
هوش مصنوعی: وقتی جان را دیدم که از دل غمها زیباتر و مرتبتر است، در خودم تصمیم گرفتم که مکانی برای دل بسازم.
وطن غربت شد از عشقت چو برمن
سفرکردم که غم واماند از دل
هوش مصنوعی: وطن برایم از عشق تو غریب شد وقتی که از آنجا دور شدم، که دل به شدت از غم پر شد.
سفرکردن چه حاصل زانکه آمد
غمت همراه دل منزل به منزل
هوش مصنوعی: سفر کردن چه فایدهای دارد وقتی که غم تو همیشه با من است و در هر جا که میروم همراه دل من است؟
ره کوی تو بر من چشم تر بست
بخشکان کشتیم افتاده درگل
هوش مصنوعی: در مسیر تو، عشق و اشتیاقی عمیق به قلبم چنگ انداخته است و ما در دنیای دشوار و پر از موانع گام برمیداریم.
درین بحرم چنان زورق فرو رفت
که هرگز تخته ای ناید به ساحل
هوش مصنوعی: در این دریا، چنان قایقی غرق شد که دیگر هیچ تخته چوبی به ساحل نخواهد رسید.
چو صیادش تویی خود میرد از شوق
نیفتد کار صیدت با سلاسل
هوش مصنوعی: وقتی خودت مانند صیاد باشی، شوق و شور برای شکار به قدری در تو وجود دارد که هیچ مانعی نمیتواند جلوی کارهایت را بگیرد.
به دستان برد در پا عقل و هوشم
به خود مشغول و از خود ساخت غافل
هوش مصنوعی: با دستان عقل و هوش خود، در میان مشکلات و چالشها مشغول شو و از غفلت نسبت به خود دوری کن.
چو شهری شاد باشند از غم ما
دلا ز اظهار ناکامی چه حاصل
هوش مصنوعی: وقتی شهری از خوشحالی و شادی برخوردار است، چرا باید دل خود را از ناکامیها نشان دهیم؟ این فقط باعث ناراحتی میشود و فایدهای ندارد.
صفایی مقبل جاوید گردی
که نامد عشق راکس چون تو قابل
هوش مصنوعی: عشق جایی پیدا نمیشود که شایستهی آن باشی، مگر اینکه تو به نوعی خاص و بینظیر باشی.