شمارهٔ ۲۵۳
کاش مغزی داشتی تا جای خاک
پیر دهقان سرفکندی پای تاک
گر نبودی سفله پرور چرخ دون
غیر رز هرگز نروییدی زخاک
برده دل ها در ید آن شوخ چشم
مست را اری چه باک از انتهاک
هوش تا نبود ز بدنامی چه ننگ
عقل تا نبود ز رسوایی چه باک
نازم آن قاتل که با چندین قتیل
دامنش ز آلایش خون است پاک
تا نگردد متهم در خون من
گو به بالینم بیا بعد از هلاک
جان و تن وقف تو شد قلبی لدیک
دین و دل رهن تو شد روحی فداک
آستین بر اشک ما مفکن که نیست
این علاج سینه های زخمناک
گر به تلبیس از تو پوشم حال دل
چیست حالی چاره این جیب چاک
داغ جانان بر جبین من به حشر
چون صفایی را برآرند از مغاک
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کاش مغزی داشتی تا جای خاک
پیر دهقان سرفکندی پای تاک
هوش مصنوعی: ای کاش تو هم قوهی تفکری داشتی تا در برابر خاک و رنجی که پیر دهقان با کشت تاک تحمل میکند، سر تعظیم فرود آوری.
گر نبودی سفله پرور چرخ دون
غیر رز هرگز نروییدی زخاک
هوش مصنوعی: اگر نبودند افرادی که پایینتری را پرورش دهند، گلهای زیبا هرگز از خاک نمیروییدند.
برده دل ها در ید آن شوخ چشم
مست را اری چه باک از انتهاک
هوش مصنوعی: دلها را به دام خود کشیده است آن چشمان بازیگوش و مست، پس چه اهمیتی دارد اگر مورد آسیب یا تجاوز قرار بگیرد؟
هوش تا نبود ز بدنامی چه ننگ
عقل تا نبود ز رسوایی چه باک
هوش مصنوعی: وقتی هوش و درک وجود ندارد، بدنامی اهمیتی ندارد و اگر عقل و خرد نباشد، رسوایی ترسی به همراه ندارد.
نازم آن قاتل که با چندین قتیل
دامنش ز آلایش خون است پاک
هوش مصنوعی: من به زیبایی و جذابیت آن کشتهاش افتخار میکنم که با وجود کشتهها و خونهای ریخته شده، دامنش هنوز پاک و خالی از آلودگی است.
تا نگردد متهم در خون من
گو به بالینم بیا بعد از هلاک
هوش مصنوعی: تا زمانی که من به مرگ نیفتم و متهم نشوم، به سراغ من بیا و کنارم بنشین.
جان و تن وقف تو شد قلبی لدیک
دین و دل رهن تو شد روحی فداک
هوش مصنوعی: جان و تن من وقف تو شده است، قلبم به تو وابسته و دین و ایمان من در دست توست. روح من برای تو فدای تو میشود.
آستین بر اشک ما مفکن که نیست
این علاج سینه های زخمناک
هوش مصنوعی: دست خود را بر اشکهای ما نگذار، چرا که این کار نمیتواند دردهای عمیق دلهای زخمی ما را درمان کند.
گر به تلبیس از تو پوشم حال دل
چیست حالی چاره این جیب چاک
هوش مصنوعی: اگر بخواهم با فریب و نیرنگ خودم را به جای کسی دیگر معرفی کنم، آیا حال دل من خوب خواهد شد؟ چه راه حلی برای جیب خالی و پر دردسر من وجود دارد؟
داغ جانان بر جبین من به حشر
چون صفایی را برآرند از مغاک
هوش مصنوعی: زخم عشق محبوبم بر پیشانی من در روز قیامت، مانند روشناییای است که از عمق تاریکیها به وجود میآید.