شمارهٔ ۲۵۵
منتی دارم به یاران کز بس افغان کردهام
خاطر از آزار یارانش پشیمان کردهام
بر سرم یک ره نسودی پای از این سودا چه سود
بهر من کاندر رهت با خاک یکسان کردهام
تا کمانابروی تیرانداز ما صورت نمود
بالله ار تشویش از شمشیر و پیکان کردهام
حیف باشد بر زمین رفتن ترا با آنکه من
بهر جولانت فضای سینه میدان کردهام
خاطر دل جمع شد در حلقهٔ زلفت ولی
حلقههای جمع از این سودا پریشان کردهام
بر قدومت جانفشانی نیست مقدور ار نه من
جد و جهدی درخور افزون زآنچه نتوان کردهام
تا بر این مجنون فرو ناید ز دیگر جایها
کودکان را سنگ کوی او به دامان کردهام
شرح غم ننگاشتم خود کی سرایم پیش غیر
من که سرّ عشق یار از خامه پنهان کردهام
ناقه و چهر تو در چشم صفایی رخ گشود
خجلتم باد ار نظر بر سرو و بستان کردهام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منتی دارم به یاران کز بس افغان کردهام
خاطر از آزار یارانش پشیمان کردهام
هوش مصنوعی: من به دوستانم بدهکارم، زیرا به خاطر ناراحتیهایی که ایجاد کردهام، آنها را از درد و رنجشان پشیمان کردهام.
بر سرم یک ره نسودی پای از این سودا چه سود
بهر من کاندر رهت با خاک یکسان کردهام
هوش مصنوعی: در ذهنم فکری از عشق وجود دارد، اما این فکر برایم سودی ندارد، زیرا به خاطر عشق تو خود را به خاک و نابودی سپردهام.
تا کمانابروی تیرانداز ما صورت نمود
بالله ار تشویش از شمشیر و پیکان کردهام
هوش مصنوعی: تا ابروی کمانگونهی تیرانداز ما زیبا شد؛ به خدا قسم، اگر از شمشیر و تیر نگران شوم، فقط به خاطر زیبایی اوست.
حیف باشد بر زمین رفتن ترا با آنکه من
بهر جولانت فضای سینه میدان کردهام
هوش مصنوعی: حیف است که تو با آن همه زیباییات به زمین بروی، در حالی که من برای تماشای تو، سینهام را مانند فضایی وسیع آماده کردهام.
خاطر دل جمع شد در حلقهٔ زلفت ولی
حلقههای جمع از این سودا پریشان کردهام
هوش مصنوعی: دل من در حلقهٔ زلف تو آرام گرفته، اما این حلقهها از عشق تو مرا آشفته کردهاند.
بر قدومت جانفشانی نیست مقدور ار نه من
جد و جهدی درخور افزون زآنچه نتوان کردهام
هوش مصنوعی: هیچ تلاشی در راه جلب محبت تو برای من امکانپذیر نیست، اگرچه من آنقدر تلاش کردهام که از توانم فراتر میرود.
تا بر این مجنون فرو ناید ز دیگر جایها
کودکان را سنگ کوی او به دامان کردهام
هوش مصنوعی: من برای آنکه از بیتابی مجنون کاسته شود، به دیگر مکانها سر نمیزنم و تنها در کوی او نشستهام و کودکان را به جمعآوری سنگها واداشتهام.
شرح غم ننگاشتم خود کی سرایم پیش غیر
من که سرّ عشق یار از خامه پنهان کردهام
هوش مصنوعی: غم و اندوه خود را برای کسی بازگو نمیکنم، چرا که چه نیازی به بیان آن دارم؟ من راز عشق محبوبم را به خوبی در دل نگه داشتهام و نمیخواهم آن را به دیگران بگویم.
ناقه و چهر تو در چشم صفایی رخ گشود
خجلتم باد ار نظر بر سرو و بستان کردهام
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای تو در چشمانم روشن شده است و باعث شرمندگیام است که به زیباییهای باغ و سروهای آن نگاه میکنم.