گنجور

شمارهٔ ۲۵۱

به پای تا سر تسلیم سودمت برخاک
گرفت پایه ی من دست برتری ز افلاک
سرت به پای نهم تا مگر به دست گریم
کنی زگونه ی زردم سرشک گلگون پاک
به ناز و قهر و عتاب از تو برنتابم روی
ولا اتکاء بغیرک و ما ارید سواک
نه با زلال وصالم به عذب کوثر شوق
نه در عذاب فراقم ز تاب دوزخ باک
تویی که هر نگهت کرد صد خم می
فدای خاک رهت باد خون دختر تاک
مرا به کار تو جز کام خشک و دامن تر
چه حاصل از دل غمگین و دیده ی نمناک
نسود دست به دامان دوست تا صد ره
نکردم از پی او چون قبا گریبان چاک
خوشم که کرد چو تن پایمال سم سمند
پس از هلاکم اگر سر نبست برفتراک
خلاص کن چو صفایی به قتلم از غم هجر
که از حیات مرا بهتر است بی تو هلاک

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به پای تا سر تسلیم سودمت برخاک
گرفت پایه ی من دست برتری ز افلاک
هوش مصنوعی: من از سر تا پا تسلیم توام و به خاک افتاده‌ام. پایه و اساس من در دست توست و من از آسمان‌ها نیز تو را برتر می‌دانم.
سرت به پای نهم تا مگر به دست گریم
کنی زگونه ی زردم سرشک گلگون پاک
هوش مصنوعی: می‌خواهم سرم را به پای تو بگذارم تا شاید از چهره‌ی زردم، اشک‌های قرمز و پاک ببارد.
به ناز و قهر و عتاب از تو برنتابم روی
ولا اتکاء بغیرک و ما ارید سواک
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم زیبایی‌ات را با ناز و قهر تحمل کنم و فقط به تو تکیه می‌کنم و هیچ‌کس دیگری را جز تو نمی‌خواهم.
نه با زلال وصالم به عذب کوثر شوق
نه در عذاب فراقم ز تاب دوزخ باک
هوش مصنوعی: من نه از آب زلال وصل به خوشی‌های بهشتی لذت می‌برم، و نه از عذاب دوری نگرانم که در آتش غم رنج می‌کشم.
تویی که هر نگهت کرد صد خم می
فدای خاک رهت باد خون دختر تاک
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که هر بار که به من نگاه می‌کنی، صد خم شده برمی‌خیزم و قربان خاک پای تو می‌شوم، حتی اگر جان دختر تاک نیز به خطر بیفتد.
مرا به کار تو جز کام خشک و دامن تر
چه حاصل از دل غمگین و دیده ی نمناک
هوش مصنوعی: من از کار تو تنها چیزی که به دست می‌آورم، دل پُر از غم و چشمانی پر از اشک است. به جز این، چه نتیجه‌ای ممکن است به دست آورم؟
نسود دست به دامان دوست تا صد ره
نکردم از پی او چون قبا گریبان چاک
هوش مصنوعی: هرگز به کمک دوست امید نبستم، زیرا بارها برای او تلاش کردم، همچنان که قبا در حال پاره شدن است.
خوشم که کرد چو تن پایمال سم سمند
پس از هلاکم اگر سر نبست برفتراک
هوش مصنوعی: دوست دارم که پس از مرگم، بدنم را به سم اسب نادیده بگیرند و زیر پا له کنند. اگر هم سرم را بر روی چوبی نگذارند، باز هم برایم مهم نیست.
خلاص کن چو صفایی به قتلم از غم هجر
که از حیات مرا بهتر است بی تو هلاک
هوش مصنوعی: برایم راحت‌تر است که به خاطر جدایی از تو، به مرگ برسم تا اینکه همچنان در این زندگی بی تو بمانم.