گنجور

شمارهٔ ۲۴۵

نهادی بر دلم دردی که درماندم به درمانش
فکندی در سرم شوری که ممکن نیست سامانش
نهادم روی در راهی که آغاز است انجامش
در افتادم به دریایی که پیدا نیست پایانش
فلک دیوی است افسون فر مشو غافل ز نیرنگش
زمین زالی است زیور گر مباش ایمن ز دستانش
به جامش خون زهرآمیز و انگاری که آن آبش
بخوانش لخت مرگ آویز و پنداری که آن نانش
ترا جز تلخکامی حاصلی زین آب و نان نبود
میالا لب هم از اینش بکن دندان هم از آنش
مرا در دیده و لب هرکه دید این نوحه و زاری
فراموش آمد از خاطر حدیث نوح و طوفانش
به شکر مالک الملک ار صفایی لب فرا داری
چرا در دل شکایت رانی از گردون گردانش
چو مفتی لاف دین داری مزن با این تبه کاری
خدا را کی پرستید آنکه از ره برد شیطانش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نهادی بر دلم دردی که درماندم به درمانش
فکندی در سرم شوری که ممکن نیست سامانش
هوش مصنوعی: دردی در دل دارم که هیچ دارویی برایش نیست و احساسی در سرم ایجاد کرده که نمی‌توانم آن را کنترل کنم.
نهادم روی در راهی که آغاز است انجامش
در افتادم به دریایی که پیدا نیست پایانش
هوش مصنوعی: در مسیری قدم گذاشتم که شروعش مشخص است، اما نتیجه‌اش به دریاهای ناشناخته‌ای می‌رسد که پایانشان معلوم نیست.
فلک دیوی است افسون فر مشو غافل ز نیرنگش
زمین زالی است زیور گر مباش ایمن ز دستانش
هوش مصنوعی: آسمان مانند دیوی است که فریب و نیرنگی در آن نهفته است، پس از فریب آن غافل نشو. زمین نیز مانند زنی زیباست که زینت و ظرافت دارد، اما باید مراقب باشی، زیرا از دستان آسمان نمی‌توانی در امان باشی.
به جامش خون زهرآمیز و انگاری که آن آبش
بخوانش لخت مرگ آویز و پنداری که آن نانش
هوش مصنوعی: در جام او نوشیدنی تلخ و خطرناک وجود دارد و به نظر می‌رسد که آن آب او را به سوی مرگ می‌کشد. همچنین به نظر می‌آید که نانی که او می‌خورد، در واقع بر او اثرات منفی و مهلک دارد.
ترا جز تلخکامی حاصلی زین آب و نان نبود
میالا لب هم از اینش بکن دندان هم از آنش
هوش مصنوعی: تو از این آب و نان جز تلخی و درد به دست نخواهی آورد، پس لب‌هایت را از این نخور و دندان‌هایت را به آن نزن.
مرا در دیده و لب هرکه دید این نوحه و زاری
فراموش آمد از خاطر حدیث نوح و طوفانش
هوش مصنوعی: هر کس که مرا در چشمان و لبانش دید، این ناله و زاری را فراموش کرد، گویی که داستان نوح و طوفانش از یادش رفته است.
به شکر مالک الملک ار صفایی لب فرا داری
چرا در دل شکایت رانی از گردون گردانش
هوش مصنوعی: اگر برای نعمت‌های خداوند شکرگزاری کنی و لبخند بر لب داشته باشی، چرا در دل خود از تقدیر و سرنوشت شکایت می‌کنی؟
چو مفتی لاف دین داری مزن با این تبه کاری
خدا را کی پرستید آنکه از ره برد شیطانش
هوش مصنوعی: نمی‌توانی خود را دین‌دار بنامید در حالی که با اعمال نادرست به فساد می‌پردازی. کسی که از مسیر شیطان رفته باشد، چگونه می‌تواند خدا را بپرستد؟