شمارهٔ ۲۳۷
دلا در عشق او رنگ دگر ریز
به جامی اشک خون از چشم تر ریز
نماندت آب اگر در دیده ای دل
ز مژگان پاره ای لخت جگر ریز
چو لعل دلکشم دامن به خون کش
چو سنگ آتشم برجان شرر ریز
چو شمع روشن از رگ ها به رخسار
سرشک آتشینم تا سحر ریز
گهی دود درونم بر فلک بر
گهی سیلاب خونم بر پدر ریز
به گردون گاهم از افغان علم زن
به هامون گاهم از مژگان درر ریز
رهی بگشای رخ و ز رشک آن باد
فلک را خاک رسوایی به سر ریز
به ایوانم چو طوبی قد برافراز
به دامانم ثمرها زان شجر ریز
هم از مرجان به جامم باده خشک
هم از گوهر به کامم نقل تر ریز
گهی برزخم دل ریشان نمک پاش
گهی در جیب درویشان شکر ریز
صفایی با قفس خو کن نه گلشن
خود ار آسوده خواهی بال و پر ریز
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلا در عشق او رنگ دگر ریز
به جامی اشک خون از چشم تر ریز
هوش مصنوعی: ای دل، در عشق او طعم و رنگی دیگر را در جام خود بریز و اشکهای خونی را از چشمان تر و نگرانات بریز.
نماندت آب اگر در دیده ای دل
ز مژگان پاره ای لخت جگر ریز
هوش مصنوعی: اگر در چشمانت اشکی بریزد، دیگر آبی برای تو نمیماند، چون دل از غم و اندوه پاره میشود و خون دلی از آن میریزد.
چو لعل دلکشم دامن به خون کش
چو سنگ آتشم برجان شرر ریز
هوش مصنوعی: همانطور که گوهر زیبای دلم را با خون لطافت میبخشم، همچون سنگی که شعلههای آتش را سوزانده و گداخته میکند، جانم را هم به شوق میریزم.
چو شمع روشن از رگ ها به رخسار
سرشک آتشینم تا سحر ریز
هوش مصنوعی: من مانند شمعی روشن هستم که اشک سوزانم بر چهرهام میریزد و تا صبح ادامه دارد.
گهی دود درونم بر فلک بر
گهی سیلاب خونم بر پدر ریز
هوش مصنوعی: گاهی آتش درونم به آسمان میرسد و گاهی سیلاب خونم بر سر پدرم میریزد.
به گردون گاهم از افغان علم زن
به هامون گاهم از مژگان درر ریز
هوش مصنوعی: در آسمان، غم و اندوه من را به یاد بیاور و در بیابان، اشکهای من را چون دانههای مروارید بریز.
رهی بگشای رخ و ز رشک آن باد
فلک را خاک رسوایی به سر ریز
هوش مصنوعی: چهرهات را بگشا و بگذار تا آن باد آسمان از حسادت، مغرور و رسوا شود.
به ایوانم چو طوبی قد برافراز
به دامانم ثمرها زان شجر ریز
هوش مصنوعی: اگر مثل درخت طوبی، قد بلند و سرسبز باشی، میوههای خوشمزهای از شاخ و برگ تو بر دامنم میریزد.
هم از مرجان به جامم باده خشک
هم از گوهر به کامم نقل تر ریز
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و دلچسبی شراب و شیرینی اشاره میکند. او میگوید که هم از مرجان و زیبایی آن، شراب خوشمزهای در جام دارد و هم از گوهر و ارزش آن، تنقلات خوشمزهای در دهانش وجود دارد. این به نوعی اشاره به لذتهایی است که از زیباییهای زندگی میبرد.
گهی برزخم دل ریشان نمک پاش
گهی در جیب درویشان شکر ریز
هوش مصنوعی: گاهی بر زخم دلهای داغدیده نمک میپاشد و گاهی در جیب فقیران شکر میریزد.
صفایی با قفس خو کن نه گلشن
خود ار آسوده خواهی بال و پر ریز
هوش مصنوعی: به جای این که به دنبال خوشی و آرامش در باغ و گلستان باشی، با محدودیتها و مشکلات خود سازگار شو و به آن عادت کن. اگر میخواهی آرامش داشته باشی، باید از آرزوهای بزرگ چشمپوشی کردی و با وضعیت کنونی خود کنار بیایی.