شمارهٔ ۲۳۶
بیا ساقی عرق در جام زر ریز
در آب خشک مروارید تر ریز
هلالی جام را شکل قمر کش
به بزم می کشان طرح دگر ریز
حریفان را به قدر وسع پیمای
چو دور افتاد با من بیشتر ریز
ز پا دامان زنگاری به بر زن
ز سر گیسوی مشکین برکمر ریز
وگر خواهی مرا محروم و ناکام
بیا وز فرقتم نقشی بتر ریز
به عین وصل هجرانم به یاد آر
نشاط و اندهم بر یکدگر ریز
مرا گر آه سوزان از جگر کش
مرا گر اشک غلطان از بصر ریز
ز آب دیده دامانم شمر ساز
ز تاب سینه نیرانم به بر ریز
ترا چندانکه شکر ریزد از لعل
مرا از جزع دریازا گهر ریز
پس از آن مایه زاریها به پاداش
به کام از بوسه ام تنگی شکر ریز
صفایی غافل از مژگان به پایش
اگر دستت دهد خاکی به سر ریز
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا ساقی عرق در جام زر ریز
در آب خشک مروارید تر ریز
هوش مصنوعی: بیا دوست، شراب را در جام طلایی بریز و در آب، مروارید تازه بریز.
هلالی جام را شکل قمر کش
به بزم می کشان طرح دگر ریز
هوش مصنوعی: هلالی که به شکل ماه است، جام را به میخانه میآورد و نقشهای دیگر بر روی آن میریزد.
حریفان را به قدر وسع پیمای
چو دور افتاد با من بیشتر ریز
هوش مصنوعی: با توجه به تواناییات، رقبایت را بسنج و وقتی از من دور شدی، بیشتر تلاش کن.
ز پا دامان زنگاری به بر زن
ز سر گیسوی مشکین برکمر ریز
هوش مصنوعی: از زنجیری زنگ زده خود را آزاد کن و به آغوش بغل گیر که موهای مشکیات را به دور کمر او بریزی.
وگر خواهی مرا محروم و ناکام
بیا وز فرقتم نقشی بتر ریز
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مرا بیخبر و ناامید کنی، پس از من جدا شو و به طور کامل رابطهام را از بین ببر.
به عین وصل هجرانم به یاد آر
نشاط و اندهم بر یکدگر ریز
هوش مصنوعی: به خاطر بسپار که در لحظههای وصال و جدایی، احساس شادی و اندوهم را با هم درآمیختهام.
مرا گر آه سوزان از جگر کش
مرا گر اشک غلطان از بصر ریز
هوش مصنوعی: اگر دلتنگی عمیقی از درونم به وجود بیاید یا اگر اشکی از چشمانم بریزد، این احساسات، نشاندهندهی درد و غم عمیق من است.
ز آب دیده دامانم شمر ساز
ز تاب سینه نیرانم به بر ریز
هوش مصنوعی: از چشمانم اشکها میریزد، همچون دامنی که زیر باران خیس شده است. دل پرتابی از درد دارد و میخواهم آن را در آغوش بگیرم.
ترا چندانکه شکر ریزد از لعل
مرا از جزع دریازا گهر ریز
هوش مصنوعی: هر قدر که تو از لبان شیرین خود شکر میریزی، من نیز از درد و اندوهم اشک میریزم مثل دریا که گوهر میافشاند.
پس از آن مایه زاریها به پاداش
به کام از بوسه ام تنگی شکر ریز
هوش مصنوعی: پس از این همه گریه و ناله، حالا به خاطر بوسهای که به تو میزنم، طعم شیرینی را احساس میکنم.
صفایی غافل از مژگان به پایش
اگر دستت دهد خاکی به سر ریز
هوش مصنوعی: اگر بیخبر از زیبایی او، دستی به خاکش بکشید، حتی آن خاک هم بر سر شما میریزد.