شمارهٔ ۲۲۹
بنگر به تیره روزی من در شمار هجر
نوری فشان ز وصل به شبهای تار هجر
تا چند به زنجیری و با صیقل وصال
ز آیینه ی دلم ننشانی غبار هجر
مرغان به باغ نغمه سراسر خوش از وصول
تبدیل کند تو هم به گل وصل خار هجر
شنعت مران به نقص کفایت همی مرا
گر بستم از وثاق وصال تو بار هجر
از دست من به عنف برون شد زمام وصل
چو نانکه در کف تو نبود اختیار هجر
شد باز وقت آنکه علی رغم مدعی
بسپارمت ز بارگی وصل بار هجر
با قرب دادها برم از امتداد بعد
در وصل شکوه ها کنم از روزگار هجر
کارم تمام خواست رقیب از فراق و من
دیدی چگونه ساختم از وصل کار هجر
دستم رسد اگر به میان وصال باز
کامل نهم جزای عمل در کنار هجر
یابی ره وصول صفایی به بزم قرب
برگردد ار طبیعت ناسازگار هجر
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بنگر به تیره روزی من در شمار هجر
نوری فشان ز وصل به شبهای تار هجر
هوش مصنوعی: به زندگی سخت و تیره من نگاه کن، من در شمار لحظات دوری و جدایی از نور وصال، در شبهای تار و بینوری از محبت و عشق میسوزم.
تا چند به زنجیری و با صیقل وصال
ز آیینه ی دلم ننشانی غبار هجر
هوش مصنوعی: تا کی باید به زنجیر و بند حسرت بگذرانم و همچنان انتظار داشته باشم که با تماس عشق، غبار دوری را از دل من پاک کنی؟
مرغان به باغ نغمه سراسر خوش از وصول
تبدیل کند تو هم به گل وصل خار هجر
هوش مصنوعی: پرندگان در باغ با خوشحالی و نغمهخوانی از رسیدن به وصال عشق میگویند، حالا تو نیز باید خارهای جدایی را به گل وصال تبدیل کنی.
شنعت مران به نقص کفایت همی مرا
گر بستم از وثاق وصال تو بار هجر
هوش مصنوعی: شرمندهی نقص و کمبود خود نباش، زیرا حتی اگر از پیوند وجود تو جدا شوم، تحمل دوریات برایم آسانتر خواهد بود.
از دست من به عنف برون شد زمام وصل
چو نانکه در کف تو نبود اختیار هجر
هوش مصنوعی: وقتی که ارتباط ما به زور قطع شد، مانند نانی است که در دست تو باشد اما نتوانی آن را نگه داری.
شد باز وقت آنکه علی رغم مدعی
بسپارمت ز بارگی وصل بار هجر
هوش مصنوعی: وقت آن فرارسیده که با وجود ادعای دشمنان، تو را از درد و بار آغوش عشق جدا سازم و به بار اندوه جدایی بسپارم.
با قرب دادها برم از امتداد بعد
در وصل شکوه ها کنم از روزگار هجر
هوش مصنوعی: با نیکیهایی که در گذشته کردهام، از بیپایی فاصلهها عبور میکنم و در کنار وصل، از سختیهای روزهای جدایی صحبت میکنم.
کارم تمام خواست رقیب از فراق و من
دیدی چگونه ساختم از وصل کار هجر
هوش مصنوعی: من از دوری رقیب ناراحت شدم، اما تو دیدی که چطور از نزدیک شدن به او، به تلخی دوری تبدیل کردم.
دستم رسد اگر به میان وصال باز
کامل نهم جزای عمل در کنار هجر
هوش مصنوعی: اگر فرصتی برای وصال به دست بیاورم، تمام خوب یا بدی که در دوران جدایی انجام دادهام را در کنار هم قرار میدهم و جزای کارهایم را کامل میسازم.
یابی ره وصول صفایی به بزم قرب
برگردد ار طبیعت ناسازگار هجر
هوش مصنوعی: اگر طبیعت ناپایدار هجر تصحیح شود، میتوانی به شادی و وصال در محفل نزدیک خدا دست یابی.

صفایی جندقی