گنجور

شمارهٔ ۲۲۲

در گلستان رخ ار گشاید بار
گلبن اید خجل ز روی هزار
خاک بیزد صبا به فرق چمن
چون کشدپرده ماهم از رخسار
تا شد از چشم و لب نهان و پدید
روز و شب باده بخش و باده گمار
تا ز رخسار و خط بهم پیوست
انگبین با کبست وگل با خار
زان لب و چشم دیده ها خون ریز
زان خط و چهر سینه ها افگار
لب و زلفش بتی است در زنجیر
رخ و خطش مهی است در زنجار
گر بدین سان بود کشاکش حسن
جان بدر ناورد یکی ز هزار
وگر این است موج قلزم عشق
عجب ار کشتی ای رسد به کنار
دل صفایی دگر به کف ناید
برد او را نبودمی انکار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در گلستان رخ ار گشاید بار
گلبن اید خجل ز روی هزار
هوش مصنوعی: اگر در باغ گل، چهره‌اش باز شود، گل‌های خوشبو از روی هزار گل خجالت می‌کشند.
خاک بیزد صبا به فرق چمن
چون کشدپرده ماهم از رخسار
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی به زمین می‌وزد و گرد و غبار را بر سر چمن می‌پاشد، همانطور که پرده‌ی ماه از روی چهره‌اش کنار می‌رود.
تا شد از چشم و لب نهان و پدید
روز و شب باده بخش و باده گمار
هوش مصنوعی: با دور شدن از چشمان و لب‌های او، روز و شب به جریان افتاد و شراب‌نوشان مشغول به کار شدند.
تا ز رخسار و خط بهم پیوست
انگبین با کبست وگل با خار
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی و نقوش چهره به هم آمیخته شدند، شهد و عسل با رنگین‌کمانی از گل‌ها و خارها ترکیب شدند.
زان لب و چشم دیده ها خون ریز
زان خط و چهر سینه ها افگار
هوش مصنوعی: از آن لب و چشم، اشک‌ها همچون خون می‌ریزد و به خاطر آن خط و چهره، سینه‌ها به شدت دچار درد و غم می‌شوند.
لب و زلفش بتی است در زنجیر
رخ و خطش مهی است در زنجار
هوش مصنوعی: لب و زلف او مانند بت زیبایی است که در زنجیر نگهداری می‌شود، و چهره و خطوط صورتش همچون ماهی است که در قید و بند قرار دارد.
گر بدین سان بود کشاکش حسن
جان بدر ناورد یکی ز هزار
هوش مصنوعی: اگر زیبایی جان را به این ترتیب دچار زحمت کند، پس در نبردی که میان هزاران نفر وجود دارد، یکی از آنها فرار خواهد کرد.
وگر این است موج قلزم عشق
عجب ار کشتی ای رسد به کنار
هوش مصنوعی: اگر اینطور باشد که دریاچه عشق اینقدر طوفانی است، شگفتی ندارد اگر یک کشتی به ساحل نرسد.
دل صفایی دگر به کف ناید
برد او را نبودمی انکار
هوش مصنوعی: دیگر نمی‌توانم دل را به راحتی پاک و پاکیزه نگه‌دارم، زیرا این حالت برای من ناپدید شده است و نمی‌توانم آن را انکار کنم.