شمارهٔ ۲۲۱
ز خوبان جز تو ای ترک ستمکار
ندیدم دلبری چندین دلازار
جفاهای تو بر ما عکس عادت
کسی نشنیده کز گل بردمد خار
به چهر دلگشا یک راغ سوری
به لعل جان فزا یک باغ گلنار
توانم خواندت سروی به قامت
توانم گفتنت کبکی به رفتار
اگر سرو سهی خیزد غزل خوان
وگر کبک دری شیند قدح خوار
ولی کبکی که در پیکر گلش بر
ولی سروی که درطلعت مهش بار
ندانم کت به گردون چون گذارم
دلی کش برده ای پنهان پری وار
سزد زین غم که کردی پشت بر من
نشینم تا قیامت رو به دیوار
بهای خاک پایت نیز در دست
ندارم چون تراکردم خریدار
صفایی مگسل از وی گرچه دانم
بود قطع امید انجام این کار
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خوبان جز تو ای ترک ستمکار
ندیدم دلبری چندین دلازار
هوش مصنوعی: جز تو، ای ترک ستمکار، من از زیبایان دیگری دلبری را ندیدهام که اینگونه دلخراش باشد.
جفاهای تو بر ما عکس عادت
کسی نشنیده کز گل بردمد خار
هوش مصنوعی: رنج و آزارهای تو بر ما بینظیر است، چون هرگز کسی نشنیده که از گل، خار به وجود بیاید.
به چهر دلگشا یک راغ سوری
به لعل جان فزا یک باغ گلنار
هوش مصنوعی: به چهره خوش و دلانگیز یک زنی از دیاری سوری، همچون مرواریدی درخشان و زیبا، شبیه به باغی پر از درختان گلنار.
توانم خواندت سروی به قامت
توانم گفتنت کبکی به رفتار
هوش مصنوعی: میتوانم تو را مانند یک درخت سربلند توصیف کنم و میتوانم رفتارت را به زیبایی یک کبوتر بیان کنم.
اگر سرو سهی خیزد غزل خوان
وگر کبک دری شیند قدح خوار
هوش مصنوعی: اگر درخت سرو بلند و راست بایستد، بزم و سرودی خوش برپا میشود و اگر پرندهای مثل کبک در کنار بیدار شود، میتواند به نشانهی شبنشینی و شادی باشد.
ولی کبکی که در پیکر گلش بر
ولی سروی که درطلعت مهش بار
هوش مصنوعی: ولی کبکی که در وجود گلش است، بر سروی که در زیبایی چهرهاش باران نازل میشود.
ندانم کت به گردون چون گذارم
دلی کش برده ای پنهان پری وار
هوش مصنوعی: نمیدانم چطور به آسمان برسم، چون دلی را که تو به طور پنهانی از من به دور بردهای، نمیتوانم فراموش کنم.
سزد زین غم که کردی پشت بر من
نشینم تا قیامت رو به دیوار
هوش مصنوعی: بسیار طبیعی است که از این درد و غم ناشی از جدایی، به نشستن رو به دیوار و دوری از تو فکر کنم و در این حالت تا ابد باقی بمانم.
بهای خاک پایت نیز در دست
ندارم چون تراکردم خریدار
هوش مصنوعی: من حتی نمیتوانم بهای خاک پای تو را بدهم، چون تو را خریدار کردهام.
صفایی مگسل از وی گرچه دانم
بود قطع امید انجام این کار
هوش مصنوعی: اگرچه میدانم که امید به نتیجه این کار تمام شده است، اما نباید از او روی برگردانم.

صفایی جندقی