شمارهٔ ۲۱۲
کار خونریزی لعلت چو به فرجام رسید
ناگهان از دو طرف خط شبه فام رسید
جمع شد خاطرم از زلف پریشان که ز خط
آفتاب مهم اینک به لب بام رسید
گلم آید به نظر خار از آنرو که ز خط
وهن ها بررخت ای سرو گلندام رسید
رخ نبودش خبر از آتش دل ها ناگاه
دود آن سوختگان بین که بدین خام رسید
بردی از زلف چه دل ها به اسیری که ترا
به جزای عمل این دانه از آن دام رسید
هر که بیند خط رخسار تو گوید این است
دوده ی کفر که بر بیضه ی اسلام رسید
حاصل خرمن حسنت به سیه کاری زلف
آخر این خوشه ی خط شد که سرانجام رسید
آنکه جز خار به خاصان رسدی می نرساند
اینک از باغ گلش بهره بهر عام رسید
هیچ و پوچ از خط او رفت صفایی در خط
زانکه هر صبح دمید از پی آن شام رسید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کار خونریزی لعلت چو به فرجام رسید
ناگهان از دو طرف خط شبه فام رسید
هوش مصنوعی: زمانی که کار عشق و احساسات شدید به پایان خود رسید، ناگهان از دو طرف خطی به رنگ شبیه به قرمز نمایان شد.
جمع شد خاطرم از زلف پریشان که ز خط
آفتاب مهم اینک به لب بام رسید
هوش مصنوعی: خاطرات من از زلف پریشان تو گردآوری شد و حالا در برابر نور خورشید که به لب بام نزدیک شده، میدرخشد.
گلم آید به نظر خار از آنرو که ز خط
وهن ها بررخت ای سرو گلندام رسید
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و جذابیت تو (گل) در نظر من بیشتر از هر چیز دیگری است، زیرا خط و خشهایی که بر چهرهات هست، به خاطر مشکلات و سختیهایی است که متحمل شدهای. ای سرو خوش قامت، لحظهای به سراغ من آمدهای.
رخ نبودش خبر از آتش دل ها ناگاه
دود آن سوختگان بین که بدین خام رسید
هوش مصنوعی: خواهر و برادران، در غیاب چهرهاش، هیچ اطلاعی از آتش درون دلهای ما وجود ندارد. ناگهان، دودی را ببینید که از سوختگان برمیخیزد و به این زودی خاموش نمیشود.
بردی از زلف چه دل ها به اسیری که ترا
به جزای عمل این دانه از آن دام رسید
هوش مصنوعی: چقدر دل ها را به دام زلف خود میکشی و به اسارت در میآوری، در حالی که تو نیز به وسیلهی همین عمل خودت، فقط به این نتیجه رسیدی که این دانه از دام خودت به چنگ آمده است.
هر که بیند خط رخسار تو گوید این است
دوده ی کفر که بر بیضه ی اسلام رسید
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی چهرهی تو را ببیند، میگوید که این نشانهای از کفر است که به دینی همچون اسلام رسیده است.
حاصل خرمن حسنت به سیه کاری زلف
آخر این خوشه ی خط شد که سرانجام رسید
هوش مصنوعی: نتیجهی خوبیها و اعمال نیک تو به خاطر اشتباهاتی که در آخرین لحظات انجام دادی، به بیراهه رفت و به سرانجامی نامطلوب رسید.
آنکه جز خار به خاصان رسدی می نرساند
اینک از باغ گلش بهره بهر عام رسید
هوش مصنوعی: کسی که به غیر از دشمنی و رنجشناسی چیزی برای خاصان ندارد، اکنون شاهد این است که از باغ گل او همه مردم سهم میبرند و به نعمتاش دسترسی دارند.
هیچ و پوچ از خط او رفت صفایی در خط
زانکه هر صبح دمید از پی آن شام رسید
هوش مصنوعی: خطی که از آن صحبت میشود، هیچ ارزشی ندارد. زیبایی آن خط به این است که هر روز صبح، نوید روز تازهای را میآورد و به دنبال آن روز، شب فرا میرسد.

صفایی جندقی