شمارهٔ ۱۹۸
جز از لب جانانه که چندین شکر آید
کشنید که تنگ شکر از لعل تر آید
تا صدق نباشد چه اثر ناله ی کس را
نادر بود ار تیره خطا کارگر آید
در پیکر خارا سر خار ار بتوان کوفت
حاشا که به دل آه منت پی سپر آید
افغان مرا در دل سندان تو ره نیست
کاری مگر از ناله ی صاحب اثر آید
بر نایبه ی عشق نپاید مگر آن دل
کز روی رضا تیغ بلا را سپر آید
در راه وفای تو دیغ از سر و جان نیست
تحصیل مراد تو گر از جان و سر آید
در عشق تو یک دور به پایان شد و غم نیست
عمی همه شادم که بدین دست سر آید
برتابد اگر در شب تارم رخ چون صبح
چون روز شبم روشن و شامم سحر آید
پامال تو خواهد سر و تن بی همه افسوس
از دست صفایی اگر این کار برآید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جز از لب جانانه که چندین شکر آید
کشنید که تنگ شکر از لعل تر آید
هوش مصنوعی: تنها از لب محبوب است که وقتی شکر میریزد، شیرینتر از لعل میشود.
تا صدق نباشد چه اثر ناله ی کس را
نادر بود ار تیره خطا کارگر آید
هوش مصنوعی: اگر صداقت نباشد، ناله کسی تأثیری نخواهد داشت. حتی اگر اشتباهات و خطاها به وجود بیایند، باز هم نتیجهای نخواهد داشت.
در پیکر خارا سر خار ار بتوان کوفت
حاشا که به دل آه منت پی سپر آید
هوش مصنوعی: اگر به سنگ سخت، خار را بکوبی، بازم نمیتوانی دل را از اندوه و آه بینیاز کنی.
افغان مرا در دل سندان تو ره نیست
کاری مگر از ناله ی صاحب اثر آید
هوش مصنوعی: افغانی که در دل تو است، جایی برای وجود ندارد. تنها کاری که میشود کرد، ناله و فریاد کسی است که اثر دارد.
بر نایبه ی عشق نپاید مگر آن دل
کز روی رضا تیغ بلا را سپر آید
هوش مصنوعی: محبت واقعی به عشق تنها در دلهایی ماندگار است که با رضایت و آرامش، سختیها و دردها را تحمل کرده و همچون سپری در برابر مصائب قرار میگیرند.
در راه وفای تو دیغ از سر و جان نیست
تحصیل مراد تو گر از جان و سر آید
هوش مصنوعی: در راه وفاداری به تو، هیچ چیزی از سر و جانم کم نشده است و اگر برای به دست آوردن خواستهات، بخواهم جانم را هم بدهم، حاضرم.
در عشق تو یک دور به پایان شد و غم نیست
عمی همه شادم که بدین دست سر آید
هوش مصنوعی: در عشق تو یک دوره به پایان رسید و من غم ندارم. خوشحالم که این مرحله به این شکل به اتمام میرسد.
برتابد اگر در شب تارم رخ چون صبح
چون روز شبم روشن و شامم سحر آید
هوش مصنوعی: اگر در شب تاری چهرهات را ببینم، مانند صبح روشن و روز روشناییام میبخشد و شبی که دارم، به سحر تبدیل میشود.
پامال تو خواهد سر و تن بی همه افسوس
از دست صفایی اگر این کار برآید
هوش مصنوعی: اگر تو به من توجه کنی و به من محبت کنی، من ممکن است دچار افکاری تلخ و ناامیدکننده شوم، اما اگر بتوانی این محبت را نسبت به من نشان دهی، میتوانم از این وضعیت نجات پیدا کنم و به آرامش برسم.

صفایی جندقی