گنجور

شمارهٔ ۱۹۰

چشم معنی نگر عارف اگر روی تو بیند
صنع ایزد همه در صورت نیکوی تو بیند
سلسبیلش چو حمیم آید و فردوس چو نیران
خازن جنت اگر کوثر و مینوی تو بیند
عقد پرویز به دامان گسلد دیده ی گردون
در شکر خند اگر رسته ی لولوی تو بیند
مشک در نافه ی چین خون شود از رشک دگر ره
گر شکن در شکن و خم به خم موی تو بیند
جاودان طعنه سراید عوض نغمه به سوری
عندلیب ار به گلستان رخ گلبوی تو بیند
نتوان داشت به صد کنده و زنجیر نگاهش
سرو کشمیر اگر ره به لب جوی تو بیند
اجل از دامن عشاق کشد دست تطاول
اگر آزار رقیبان جفا جوی تو بیند
سر سودائیم ای کاش در آغوش تو بودی
تا سر خویش یکی بر سر زانوی تو بیند
گاه بر کرده سر از جیب که در پای تو افتد
گاه آورده نگون پشت که پهلوی تو بیند
آنکه در عشق تو دارد سر اندرز صفایی
کاش برد لشکری قوت بازوی تو بیند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم معنی نگر عارف اگر روی تو بیند
صنع ایزد همه در صورت نیکوی تو بیند
هوش مصنوعی: اگر عارف به چشمانت نگاه کند و زیبایی‌ات را ببیند، در واقع او همه‌ی آفرینش خداوند را در صورت زیبا و نیکوی تو مشاهده می‌کند.
سلسبیلش چو حمیم آید و فردوس چو نیران
خازن جنت اگر کوثر و مینوی تو بیند
هوش مصنوعی: بهشتی که همچون آب خنک و گوارا است و باغ بهشت مانند باغی زیبا و پر از میوه به نظر می‌رسد. اگر کسی خوشبختی و زیبایی‌های تو را ببیند، آن زمان به این احساس عمیق دست می‌یابد.
عقد پرویز به دامان گسلد دیده ی گردون
در شکر خند اگر رسته ی لولوی تو بیند
هوش مصنوعی: اگر ببینیم که چشمان آسمان به دامان پرویز که در حال شادی و خنده است، افتاده و اگر لولوی تو را مشاهده کند، ممکن است چه اتفاقی بیفتد.
مشک در نافه ی چین خون شود از رشک دگر ره
گر شکن در شکن و خم به خم موی تو بیند
هوش مصنوعی: عطر مشک در بافت پارچه‌ی چین به‌قدری جذاب است که از حسادت، دست به خون می‌زند. اگر کسی بخواهد در میان تاب‌های موی تو باشد، به تدریج خواهد دید که چه زیبایی‌های خیره‌کننده‌ای در آن نهفته است.
جاودان طعنه سراید عوض نغمه به سوری
عندلیب ار به گلستان رخ گلبوی تو بیند
هوش مصنوعی: اگر بلبل در گلستان رخ زیبای تو را ببیند، همواره به جای سرود شیرین، به طعنه و اعتراض می‌پردازد.
نتوان داشت به صد کنده و زنجیر نگاهش
سرو کشمیر اگر ره به لب جوی تو بیند
هوش مصنوعی: هیچ زنجیری و خطری نمی‌تواند مانع از مشاهده زیبایی او شود، حتی اگر به‌طور ناخواسته در مسیر آب زلالی که به لب جوی می‌رسد، قرار بگیرد.
اجل از دامن عشاق کشد دست تطاول
اگر آزار رقیبان جفا جوی تو بیند
هوش مصنوعی: اگر عشق به تو از چنگال اجل رهایی یابد، به خاطر ظلم و آزار رقیبان توست که برای رسیدن به تو نامردی می‌کنند.
سر سودائیم ای کاش در آغوش تو بودی
تا سر خویش یکی بر سر زانوی تو بیند
هوش مصنوعی: ای کاش در آغوش تو بودم تا سرم را بر زانوی تو بگذارم و آرامش بیابم.
گاه بر کرده سر از جیب که در پای تو افتد
گاه آورده نگون پشت که پهلوی تو بیند
هوش مصنوعی: گاهی سرم را از جیب بیرون می‌آورم تا به پای تو بیفتم و گاهی نیز به حالت نشسته به تو نگاه می‌کنم، به طوری که کنارت نشسته‌ام.
آنکه در عشق تو دارد سر اندرز صفایی
کاش برد لشکری قوت بازوی تو بیند
هوش مصنوعی: کسی که در عشق تو به نصیحت و آرامش می‌رسد، ای کاش لشکری از توان و قدرت تو را ببیند.