گنجور

شمارهٔ ۱۹

الا ای باغبان بگذار یا بلبل دمی گل را
که تاب هجر گل تا سال دیگر نیست بلبل را
به طرف گلشن از سودای چهر و زلف خود بنگر
به دل صد داغ سوری را به تن صد تاب سنبل را
عراق از حسن بگرفتی مسخر کن خراسان هم
ز قد وچهر بشکن سرو کشمر ماه کابل را
به عین هوشیاری گر نظر در ساغر اندازی
ز مستی های چشم از خویشتن بیرون بری مل را
اگر پایم به هجران کاوش عشقت مرا کافی
تو خود ای دوست چندی دست کوته کن تطاول را
خط وگیسوی جانان را به جان چون منتهی بینم
محقم گر ندانم باطل این دور و تسلسل را
تفرجگاه مشتاقان سر کوی تو بس زین پس
که با روی توازگلزار بی زاری است بلبل را
مرا در نشئه ی نقل دندان شکرخا بس
به حلواهای کل ملک ندهم این تنقل را
صفایی زان ذقن و آن لعل با حزم و حذر بگذر
که سر باز است این چه را و ره تنگاست این پل را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الا ای باغبان بگذار یا بلبل دمی گل را
که تاب هجر گل تا سال دیگر نیست بلبل را
هوش مصنوعی: ای باغبان، خواهش می‌کنم کمی به بلبل اجازه بده تا از گل لذت ببرد؛ چون بلبل تاب و توان تحمل دوری از گل را تا سال آینده ندارد.
به طرف گلشن از سودای چهر و زلف خود بنگر
به دل صد داغ سوری را به تن صد تاب سنبل را
هوش مصنوعی: به سمت باغ گل برو و زیبایی چهره و موی خود را ببین، در دل تو به خاطر آن beauty، چندین درد و زخم وجود دارد که همانند گرما و تابش یک گل سنبل است.
عراق از حسن بگرفتی مسخر کن خراسان هم
ز قد وچهر بشکن سرو کشمر ماه کابل را
هوش مصنوعی: عراق به خاطر زیبایی و جذابیت حسن به تسخیر درآمد، در حالی که خراسان هم با قد و چهره‌اش دل‌رباست. همچنین سرو کشمر و ماه کابل نیز از زیبایی بی‌نظیری برخوردارند.
به عین هوشیاری گر نظر در ساغر اندازی
ز مستی های چشم از خویشتن بیرون بری مل را
هوش مصنوعی: اگر با دقت و هوشیاری به جام شرابی نگاه کنی، از مستی چشم‌هایت می‌توانی خود را از دست بدهی.
اگر پایم به هجران کاوش عشقت مرا کافی
تو خود ای دوست چندی دست کوته کن تطاول را
هوش مصنوعی: اگر از دوری و جدایی‌ات رنج می‌کشم، کافی است که تو ای دوست، کمی دست از طلب و کشش برداری.
خط وگیسوی جانان را به جان چون منتهی بینم
محقم گر ندانم باطل این دور و تسلسل را
هوش مصنوعی: من زیبایی و ویژگی‌های محبوبم را به قدری عمیق و واضح می‌بینم که اگر نداند این دلخوشی‌ها در واقع بی‌فایده و بی‌پایه‌اند، برایم چه اهمیتی دارد.
تفرجگاه مشتاقان سر کوی تو بس زین پس
که با روی توازگلزار بی زاری است بلبل را
هوش مصنوعی: مکان تفریح و خوشی عاشقان در کنار کوی تو است، زیرا با وجود چهره تو، بلبل از گلزارها دلزده است.
مرا در نشئه ی نقل دندان شکرخا بس
به حلواهای کل ملک ندهم این تنقل را
هوش مصنوعی: من هیچ چیز را به خوشمزگی و شیرینی این دندان شیرینم که در لذت خوردن نقل هست، عوض نخواهم کرد و حتی اگر تمام شیرینی‌های دنیا را داشته باشم.
صفایی زان ذقن و آن لعل با حزم و حذر بگذر
که سر باز است این چه را و ره تنگاست این پل را
هوش مصنوعی: از زیبایی چانه و آن لعل که به دقت و احتیاط باید عبور کنی، زیرا اینجا سرابی وجود دارد و مسیر برای عبور تنگ و سخت است.