شمارهٔ ۱۸۷
گل رخان کز خار مژگان دم به دم خنجر زنند
کاش مشتاق تماشا را دم دیگر زنند
پادشه را هم بر این ترکان کافر حکم نیست
ور به خون مسلمین بی پرده دامن بر زنند
ترسم آید موجب صد جرم شور عاشقان
آه اگر خوبان قدم در عرصه ی محشر زنند
دادخواهی را مگر سازند دستاویز خویش
در قیامت کشتگان دستت به دامان در زنند
می برد پایان سامان غمت را کو مجال
کز گریبان دست بردارند تا بر سر زنند
دلبران در پرده و بیرون فتاد از پرده دل
وای بر ما آن محل کز پرده چون مه سر زنند
بر نتابد پنجه شان با ساعد روح القدس
ورنه با این دست و بازو راه پیغمبر زنند
جامه گلناری کنند از خون حلق آنگه به عکس
خیمه زنگاری از خط بر لب کوثر زنند
آن دوچشم از یک نگه خوردند خونم بی شراب
چیست تدبیرم صفایی پس اگر ساغر زنند
شمارهٔ ۱۸۶: گر مهم چو مهر ز آن جمال و چهر با شروط مهر دلبری کندشمارهٔ ۱۸۸: اگر یک چندم از دل برگشایند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گل رخان کز خار مژگان دم به دم خنجر زنند
کاش مشتاق تماشا را دم دیگر زنند
هوش مصنوعی: چهرههای زیبا که همیشه با نگاه خیره میزنند، ای کاش آنهایی که دلشان نمیتواند طاقت ببینند، دیگر نگاه نکنند.
پادشه را هم بر این ترکان کافر حکم نیست
ور به خون مسلمین بی پرده دامن بر زنند
هوش مصنوعی: حتی پادشاه هم نمیتواند بر این ترکان بیدینی حکم کند، اگرچه به طرز آشکاری به خون مسلمانان ظلم کنند و به آنان آسیب برسانند.
ترسم آید موجب صد جرم شور عاشقان
آه اگر خوبان قدم در عرصه ی محشر زنند
هوش مصنوعی: میترسم که عشق و احساسات عاشقان، باعث بروز مشکلات و گناهان زیادی شود، اگر زیباییها در روز قیامت نمایان شوند.
دادخواهی را مگر سازند دستاویز خویش
در قیامت کشتگان دستت به دامان در زنند
هوش مصنوعی: آیا در روز قیامت دادخواهی را وسیلهای برای خود نمیسازند؟ در آن روز، کشتهشدگان دستهایت را گرفته و به تو پناه میآورند.
می برد پایان سامان غمت را کو مجال
کز گریبان دست بردارند تا بر سر زنند
هوش مصنوعی: زندگی تو به دلیل غم و اندوهی که داری، به پایان میرسد، و تلاشی برای رهایی از این درد وجود ندارد؛ زیرا کسی نیست که بتواند به تو کمک کند و دست از یقهات بردارد تا بتوانی به آرامش و شادی برسی.
دلبران در پرده و بیرون فتاد از پرده دل
وای بر ما آن محل کز پرده چون مه سر زنند
هوش مصنوعی: معشوقان در پرده هستند و به بیرون از پرده دل اشاره میکنند. ای وای بر ما! آن محلی که از پرده بیرون میآید، مانند مه میدرخشد.
بر نتابد پنجه شان با ساعد روح القدس
ورنه با این دست و بازو راه پیغمبر زنند
هوش مصنوعی: اگر دست و ساعد روح القدس با پنجههایشان برخورد نکند، به خاطر همین دست و بازوها میتوانند از راه پیامبر خارج شوند.
جامه گلناری کنند از خون حلق آنگه به عکس
خیمه زنگاری از خط بر لب کوثر زنند
هوش مصنوعی: با خون خود لباس زیبای گلگون میسازند و سپس به همان سبک، تصویری از خیمه زنگاری را با خط بر لب کوثر مینویسند.
آن دوچشم از یک نگه خوردند خونم بی شراب
چیست تدبیرم صفایی پس اگر ساغر زنند
هوش مصنوعی: آن دو چشم با یک نگاه، قلب مرا پر از درد کردند. حالا که بیشراب شدهام، چطور میتوانم تدبیر کنم؟ پس اگر جامی به من بدهند، شاید از این حال و روز نجات یابم.