شمارهٔ ۱۲
به نام آنکه روان آفرید تن ها را
زبان نهاد به کام از کرم دهن ها را
دهان و کام و زبانی به کار برد و در او
به لطف تعبیه فرمود این سخن ها را
صلای عشق به عشاق زد ز پرده ی شور
پر از خروش و فغان ساخت انجمن ها را
زچرخ در گذرد تا سرو بلبل و سار
فزود فرهی از سرو وگل چمن ها را
نهاد در کف ترکان مست ز ابرو تیغ
که خفته در دل خون بنگر دیدن ها را
نگاشت بر رخ خوبان زخط نقوش شگرف
که دل به چاه فتنه ها فتد و فتن ها را
سپاه غمزه به چشم سیه سپرد و شکست
به صرف نیم نظر قلب صف شکن ها را
عذار گل بدنان را لباس نسرین دوخت
که لاله گون کند از خون دل کفن ها را
اسیر زلف پریشان شوند تا جمعی
قرار داد به موی بتان شکن ها را
به قد سیم بران از حریر حسن برید
قبای ناز و قباکرد پیرهن ها را
صفایی از صفت تنهای خصم جان نبرد
مگر تو یار شوی این غریب تنها را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به نام آنکه روان آفرید تن ها را
زبان نهاد به کام از کرم دهن ها را
هوش مصنوعی: به نام خداوندی که جانها را خلق کرد و برای بدنها زبان قرار داد تا از خوبیها در دهنها بهرهمند شوند.
دهان و کام و زبانی به کار برد و در او
به لطف تعبیه فرمود این سخن ها را
هوش مصنوعی: با زبانی زیبا و دلنشین سخن گفت و به خوبی این حرفها را در دل این کلام قرار داد.
صلای عشق به عشاق زد ز پرده ی شور
پر از خروش و فغان ساخت انجمن ها را
هوش مصنوعی: ندای عشق به عاشقان رسید و از پشت پردهای که پر از هیجان و غوغا بود، به گوش آنها رسید و محافل و جمعهای زیادی را تشکیل داد.
زچرخ در گذرد تا سرو بلبل و سار
فزود فرهی از سرو وگل چمن ها را
هوش مصنوعی: زمان به سرعت میگذرد و در این میان، رشد و شکوفایی زیباییها مانند سرو، بلبل و سار در کنار گلها و چمنها را شاهد خواهیم بود.
نهاد در کف ترکان مست ز ابرو تیغ
که خفته در دل خون بنگر دیدن ها را
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت چهره معشوق اشاره میکند. او بیان میکند که دلش را به خاطر سلاحی که از زیبایی معشوق بر آمده، آسیبدیده میبیند. ابروان معشوق مانند تیغی بر دل او تأثیر گذاشته و او باید در دیدن زیباییهای جهان، به این احساسات عمیق نگاهی بیندازد. در واقع، او در مواجهه با زیبایی معشوق، احساسات و دردهای درونی خود را نیز میبیند.
نگاشت بر رخ خوبان زخط نقوش شگرف
که دل به چاه فتنه ها فتد و فتن ها را
هوش مصنوعی: عشق و زیباییهایی که بر چهره خوبان نقش بسته، چنان جذاب و دلرباست که انسان را به ورطه فتنهها و مشکلات میکشد.
سپاه غمزه به چشم سیه سپرد و شکست
به صرف نیم نظر قلب صف شکن ها را
هوش مصنوعی: حضور نگاه معشوق به قدری تاثیرگذار و محوکننده است که با یک نیم نگاهی، دل صفشکنان را میشکاند و آنها را در مقابل خود تسلیم میکند. در واقع، زیبایی و جذابیت او به گونهای است که میتواند نیروی مقاومت را از دل دشمنان بگیرد.
عذار گل بدنان را لباس نسرین دوخت
که لاله گون کند از خون دل کفن ها را
هوش مصنوعی: چهره زیبا را مانند لباس گل نسرین طراحی کردهاند تا با رنگ سرخ خود، نشان از غم و اندوه عمیق داشته باشد.
اسیر زلف پریشان شوند تا جمعی
قرار داد به موی بتان شکن ها را
هوش مصنوعی: افرادی که در دام زلفهای نامنظم و آشفته گرفتار شدهاند، برای زیبایی و جذبهی معشوقان به قدری تحت تأثیر قرار میگیرند که تصمیم میگیرند سر و سامان خود را فدای آنها کنند.
به قد سیم بران از حریر حسن برید
قبای ناز و قباکرد پیرهن ها را
هوش مصنوعی: به اندازهای که سیم از حریر زیبا و لطیف بریده میشود، این زیبایی به ناز و دقت در دوخت لباسها و پیرهنها توجه داشته است.
صفایی از صفت تنهای خصم جان نبرد
مگر تو یار شوی این غریب تنها را
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از ویژگیهای دشمن که تنها و غریب است لذتی ببری، باید خودت به او یاری برسانی.