گنجور

بخش ۱۸ - جواب

تو ساقی ای کفت مجلای انوار
بما ده ساغری از باده سرشار
ادر کاسا و ناولها باسمی
و اسم قد تجلی فی طلسمی
هوالله الذی لا شک فیه
یفر المرء فیه من آخیه
بنور باده کن ما را هدایت
بسمت ذات بیحد و نهایت
منم آن تیهوی وامانده از کار
که باشد باز دولت را خریدار
چو باز آمد نماند فر تیهو
بریزد جمله بال و پر تیهو
منم آن پشه کم زور لاغر
که دارد کشمکش با باد صرصر
چو باد آمد نماند پشه بر جای
تجلی شد نپاید کوه بر جای
من آن صیدم که بگریزد ز شمشیر
درین هامون و گردد از پی شیر
چو بیند صید لاغر شیر ناهار
دهد دندان ز مغز صید آهار
ظلومم یا جهولم هر چه هستم
نظر باز و حریف و می پرستم
طلبکار شراب فرق سوزم
کمون جمع را سر بروزم
نه در فرقم نه در جمعم کجایم
بجمع الجمع این دولتسرایم
مر امن دانی و من رسته از خویش
من از خود رسته سلطانم تو درویش
مر امن خوانی و من نیستم من
که من برخاستم بنشست ذوالمن
تو پنداری که من آن یار یارم
که با اغیار در بوس و کنارم
بذات آنکه جز او نیست هستی
که گر جز او بینم می پرستی
خم و خمخانه و جام و می و مست
بود او هر چه بود و باشد و هست
چو اهریمن مشو موقوف غایت
که نبود علم یزدان را نهایت
ممان موقوف اطوار و مراحل
بهر طورست باید گشت واصل
پس از این وصل دور اتصالست
که حقست این نه آن دور محالست
بدور اتصال ار مرد پاید
هزاران سال هر ساعت فزاید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو ساقی ای کفت مجلای انوار
بما ده ساغری از باده سرشار
هوش مصنوعی: شما ای ساقی، که درخشندگی‌ات چشم‌نواز است، به ما می‌مستی پر از شراب بده.
ادر کاسا و ناولها باسمی
و اسم قد تجلی فی طلسمی
هوش مصنوعی: در کاسه‌ای که نامی دارد، و نامی قدیمی در آن به طور معجزه‌آسا نمایان شده است.
هوالله الذی لا شک فیه
یفر المرء فیه من آخیه
هوش مصنوعی: خداوندی است که در او هیچ شکی نیست و آدمی در کنار او از برادر خود نیز فرار می‌کند.
بنور باده کن ما را هدایت
بسمت ذات بیحد و نهایت
هوش مصنوعی: با نوری که از نوشیدن شراب به ما می‌رسد، ما را به سوی وجودی که بی‌پایان و بی‌نهایت است، راهنمایی کن.
منم آن تیهوی وامانده از کار
که باشد باز دولت را خریدار
هوش مصنوعی: من شخصی هستم که در زندگی، دچار شکست و ناکامی شده‌ام و در جستجوی راهی برای بازگشت به سوی موفقیت و سعادت هستم.
چو باز آمد نماند فر تیهو
بریزد جمله بال و پر تیهو
هوش مصنوعی: وقتی که پرنده باز به سفرش برگردد، دیگر نشانی از تیهو باقی نمی‌ماند و بال و پر تیهو به طور کامل می‌ریزد.
منم آن پشه کم زور لاغر
که دارد کشمکش با باد صرصر
هوش مصنوعی: من یک پشه ضعیف و لاغر هستم که با سختی و ناتوانی با بادی بسیار تند و قوی می‌جنگم.
چو باد آمد نماند پشه بر جای
تجلی شد نپاید کوه بر جای
هوش مصنوعی: زمانی که باد می‌وزد، هیچ پشه‌ای بر جای خود باقی نمی‌ماند و وقتی عظمت و شکوهی ظاهر می‌شود، کوه‌ها نیز نمی‌توانند ثابت بمانند.
من آن صیدم که بگریزد ز شمشیر
درین هامون و گردد از پی شیر
هوش مصنوعی: من به نوعی هستم که در این بیابان، از تیغ شمشیر فرار می‌کنم و به دنبال شیر می‌روم.
چو بیند صید لاغر شیر ناهار
دهد دندان ز مغز صید آهار
هوش مصنوعی: وقتی که شیر، شکار لاغری را می‌بیند، دندان‌هایش را به‌سوی آن نشانه می‌رود و از مغز شکار تغذیه می‌کند.
ظلومم یا جهولم هر چه هستم
نظر باز و حریف و می پرستم
هوش مصنوعی: هر چه که هستم، چه ظالم باشم یا نادان، با چشمانی باز به دنیا نگاه می‌کنم و عاشق شراب و رفیقم.
طلبکار شراب فرق سوزم
کمون جمع را سر بروزم
هوش مصنوعی: در جستجوی شراب، دل‌تنگی‌ام را پنهان می‌کنم و در جمع دیگران، درد و سوزش وجودم را از چشم‌ها پنهان می‌سازم.
نه در فرقم نه در جمعم کجایم
بجمع الجمع این دولتسرایم
هوش مصنوعی: من نه در حالت انزوا هستم و نه در جمع دیگران، در کجایم که در این مرکزیت و در این مقامات مهم قرار دارم.
مر امن دانی و من رسته از خویش
من از خود رسته سلطانم تو درویش
هوش مصنوعی: من در زندگی از خودم فاصله گرفته‌ام و به مقام و مرتبه‌ای رسیده‌ام که شایستگی‌ام را نشان می‌دهد. اما تو هنوز در حال جستجوی زندگی ساده و بی‌ادعایی هستی.
مر امن خوانی و من نیستم من
که من برخاستم بنشست ذوالمن
هوش مصنوعی: تو در آرامش هستی و من در شور و هیجان. من که از خواب و خاموشی برخاستم، دیگر مثل گذشته آرام ننشسته‌ام.
تو پنداری که من آن یار یارم
که با اغیار در بوس و کنارم
هوش مصنوعی: تو تصور می‌کنی که من همان محبوبی هستم که با دیگران در محبت و نزدیکی هستم.
بذات آنکه جز او نیست هستی
که گر جز او بینم می پرستی
هوش مصنوعی: این عبارت به این مفهوم اشاره دارد که تنها وجود واقعی و حقیقی، همان وجود خداوند است و هر چیز دیگری در مقایسه با او حقیقت ندارد. اگر غیر از خدا را ببینم و به آن اهمیت دهم، در واقع به آن چیز دلبستگی و وابستگی دارم.
خم و خمخانه و جام و می و مست
بود او هر چه بود و باشد و هست
هوش مصنوعی: او در حال نشستن در خمخانه، با جامی پر از شراب و در حالت مستی بود، و هر چه که هست یا خواهد بود، همین است.
چو اهریمن مشو موقوف غایت
که نبود علم یزدان را نهایت
هوش مصنوعی: هرگز مانند اهریمن متوقف نشو، زیرا علم خداوند هیچ حد و مرزی ندارد.
ممان موقوف اطوار و مراحل
بهر طورست باید گشت واصل
هوش مصنوعی: انسان در مسیر زندگی و رشد به مراحل و روش‌های مختلفی نیاز دارد. برای رسیدن به هدف و حقیقت، باید به تحول و پیشرفت خود ادامه دهد و هر لحظه آماده یادگیری و تغییر باشد.
پس از این وصل دور اتصالست
که حقست این نه آن دور محالست
هوش مصنوعی: بعد از این ارتباط، دوری وجود ندارد؛ این حقیقتی است که هیچ دوری واقعی نیست.
بدور اتصال ار مرد پاید
هزاران سال هر ساعت فزاید
هوش مصنوعی: اگر انسان از ارتباط و پیوند جان دور باشد، حتی اگر سال‌های زیادی بگذرد، هر لحظه بر مشکلات و چالش‌های او افزوده می‌شود.