شمارهٔ ۷۵
مرا که رستهام از گل بهار کی داند
مرا که جستهام از خار خار کی داند
کسی که دیده به اغیار بست و یار ندید
اگر نظاره کند روی یار کی داند
بشور زار جمادی که شد مجاور خس
طراوت طرف لاله زار کی داند
بخورد و خواب عوامی که خوی کرده بدام
عوالم من شب زنده دار کی داند
کسی که کور دل و تیره بخت زاد زمام
فروغ چشم دل بخت یار کی داند
دلی که قطع امید از مقام و مرتبه کرد
مراتب دل امیدوار کی داند
موحدی که نداند بغیر وحدت ذات
بجبر کی نگرد اختیار کی داند
یکی که نیست بتوحید در شمار عدد
چو دید کس عدد بی شمار کی داند
دلی که رسته ز دور و مدار و اختر چرخ
ز چرخ و اختر و دور و مدار کی داند
نداده اند دو دل بر یکی چه جای هزار
اگر یکیست دل من هزار کی داند
دماغ آنکه چو آئینه زیر زنگ خمار
صفای صبح دل میگسار کی داند
کسی که رفرف روح و براق عقل ندید
عروج احمد رفرف سوار کی داند
میان بحر محیطست هر چه هست صفا
درین میانه موحد کنار کی داند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا که رستهام از گل بهار کی داند
مرا که جستهام از خار خار کی داند
هوش مصنوعی: من که از زیباییهای زندگی جدا شدهام، کسی نمیداند که من چه رنجهایی را تحمل کردهام.
کسی که دیده به اغیار بست و یار ندید
اگر نظاره کند روی یار کی داند
هوش مصنوعی: کسی که چشمش را بر روی دیگران بسته و یاری را نمیبیند، اگر به چهره یار نگاه کند، چگونه میتواند آن را بشناسد؟
بشور زار جمادی که شد مجاور خس
طراوت طرف لاله زار کی داند
هوش مصنوعی: زمانی که زمین و خاک به حالت خشکی و بیروح درآمده است، به حال و هوای سرسبزی و طراوتی که در کنار گلهای لاله وجود دارد، اشاره میکند. در اینجا میگوید که هیچکس نمیداند که این طراوت و زیبایی چه زمانی به وجود آمده است و چگونه به این حالت رسیده است.
بخورد و خواب عوامی که خوی کرده بدام
عوالم من شب زنده دار کی داند
هوش مصنوعی: خوردن و خوابیدن مردم عادی که در دنیای مادی غرق شدهاند، باعث میشود که آنها نتوانند به عمق معانی و واقعیات زندگی پی ببرند. تنها کسی که شبها بیدار است و به تفکر میپردازد، میتواند این حقایق را درک کند.
کسی که کور دل و تیره بخت زاد زمام
فروغ چشم دل بخت یار کی داند
هوش مصنوعی: کسی که دلش روشن نیست و بختش هم خوب نیست، چگونه میتواند بداند که درخشش و روشنایی عشق و خوشبختی چه زمانی به سراغش میآید؟
دلی که قطع امید از مقام و مرتبه کرد
مراتب دل امیدوار کی داند
هوش مصنوعی: دل کسی که از امید به مقام و جایگاه دست برداشته، نمیتواند مراتب دل امیدواران را درک کند.
موحدی که نداند بغیر وحدت ذات
بجبر کی نگرد اختیار کی داند
هوش مصنوعی: یک مؤمن واقعی که ناآگاه است به اینکه جز وحدت خداوند چیزی نیست، چگونه میتواند اختیار داشته باشد؟
یکی که نیست بتوحید در شمار عدد
چو دید کس عدد بی شمار کی داند
هوش مصنوعی: کسی که در توحید، تعدادی نمیبیند، چگونه میتواند بفهمد وقتی که کسی عددی ندارد و بیشمار است؟
دلی که رسته ز دور و مدار و اختر چرخ
ز چرخ و اختر و دور و مدار کی داند
هوش مصنوعی: دلهایی که از چرخ و اختر و دایره زمان دور شدهاند، چگونه میتوانند حال و احوال این چرخ و اختر را درک کنند؟
نداده اند دو دل بر یکی چه جای هزار
اگر یکیست دل من هزار کی داند
هوش مصنوعی: دو قلب را نمیتوان به یک دل داد، حالا اگر دل من هزار باشد، کی این را میداند؟
دماغ آنکه چو آئینه زیر زنگ خمار
صفای صبح دل میگسار کی داند
هوش مصنوعی: کسی که مانند آینه زیر تاثیر نوشیدنی مستکننده، به زیبایی صبحگاه نگاه میکند، هرگز نمیتواند درک کند که دل عاشق و میگسار چه احساسی دارد.
کسی که رفرف روح و براق عقل ندید
عروج احمد رفرف سوار کی داند
هوش مصنوعی: کسی که روح و عقل را در اوج و کمال نبیند، چگونه میتواند درک کند که پرواز پیامبر (ص) بر آسمان چگونه بود؟
میان بحر محیطست هر چه هست صفا
درین میانه موحد کنار کی داند
هوش مصنوعی: در دریا که همه چیز در آن وجود دارد، تنها کسانی که با ایمان و یکدلی زندگی میکنند، میتوانند درک کنند که در این راستا چه زیباییهایی نهفته است.

صفای اصفهانی