گنجور

شمارهٔ ۶۷

دوش در فقر ما چتر و لوا بخشیدند
افسر سلطنت ملک بقا بخشیدند
مالک ملک بقا گشتم و سلطان غنا
این تسلط بمن از فقر و فنا بخشیدند
بنده پیر مغانم که گدایان درش
سلطنت را بمن بی سر و پا بخشیدند
درد بود این دل دیوانه سودا زده را
آشنایان ره عشق دوا بخشیدند
بودم آواره گم کرده ره سوخته ئی
همت و پای و ره و راهنما بخشیدند
ملک کونین گرفتند و فقیرم کردند
علم الله که در فقر غنا بخشیدند
جان جسمانی بیدانش و بی دید مرا
زنده کردند و بتن روح لقا بخشیدند
از خود و دیده و دل پاک ربودند و سپس
بر دل و دیده من نور خدا بخشیدند
شمس ذات و قمر و انجم اسما و صفات
تو چه دانی که باین ذره چها بخشیدند
فقر کامل شد و سلطان غنا کرد ظهور
خود کلید در این گنج بما بخشیدند
بگرفتند سر و سینه پر باد و هوا
دل بی کینه بی کبر و ریا بخشیدند
بود من بود خطائی که ز حد بود برون
شاه بودند و بمن بنده خطا بخشیدند
من صفا بودم و آئینه ام آلوده زنگ
زنگ زائینه زدودند و صفا بخشیدند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش در فقر ما چتر و لوا بخشیدند
افسر سلطنت ملک بقا بخشیدند
هوش مصنوعی: دیشب در زمانی که ما در فقر بودیم، به‌زبان کنایه‌ای، کسی به ما حمایتی مانند چتر و لوا (پوشش و شکوه) عطا کرد و برتری سلطنت و ماندگاری را به ما هدیه داد.
مالک ملک بقا گشتم و سلطان غنا
این تسلط بمن از فقر و فنا بخشیدند
هوش مصنوعی: من به مالکیت سرزمینی جاودان دست یافتم و به فرمانروایی ثروت رسیدم. این تسلطی که به من داده شده، نتیجه آزادی از فقر و زوال است.
بنده پیر مغانم که گدایان درش
سلطنت را بمن بی سر و پا بخشیدند
هوش مصنوعی: من خدمتگزار پیر مغان هستم، که درباریان و قدرتمندان برای من، که گدای بی‌پناهی هستم، سلطنت و مقام را به راحتی تقدیم کردند.
درد بود این دل دیوانه سودا زده را
آشنایان ره عشق دوا بخشیدند
هوش مصنوعی: درد این دل دیوانه و عاشق را آشنایان و دوستان در راه عشق درمان کردند.
بودم آواره گم کرده ره سوخته ئی
همت و پای و ره و راهنما بخشیدند
هوش مصنوعی: در دنیای پرتنش و سرگردانی زندگی، من به نوعی بی‌هدف و گم شده بودم، اما سرانجام راهی را پیدا کردم و کمک و حمایت لازم را دریافت کردم تا بتوانم دوباره به مسیر خود برگردم.
ملک کونین گرفتند و فقیرم کردند
علم الله که در فقر غنا بخشیدند
هوش مصنوعی: اجازه دهید که به سادگی به معنی این بیت بپردازیم. در اینجا گفته می‌شود که تمام دارایی‌های دنیا را از من گرفتند و من را به فقری کشاندند. با این حال، علم خداوند به من آموخته است که در همین فقر نیز می‌توان غنای روحی و معنوی پیدا کرد. به عبارت دیگر، فقر جسمی نمی‌تواند مانع از داشتن ثروت معنوی و روحانی باشد.
جان جسمانی بیدانش و بی دید مرا
زنده کردند و بتن روح لقا بخشیدند
هوش مصنوعی: بدون دانش و بینش، جان مادّی من زنده شد و به روح من حیات و وصل عطا کردند.
از خود و دیده و دل پاک ربودند و سپس
بر دل و دیده من نور خدا بخشیدند
هوش مصنوعی: آن‌ها از من و از دیده و احساساتم پاکی را گرفتند و بعد از آن، به دل و چشمان من روشنایی خدا را عطا کردند.
شمس ذات و قمر و انجم اسما و صفات
تو چه دانی که باین ذره چها بخشیدند
هوش مصنوعی: تو نمی‌دانی که به این ذره کوچک چه چیزهایی از ذات و صفات الهی بخشیده‌اند.
فقر کامل شد و سلطان غنا کرد ظهور
خود کلید در این گنج بما بخشیدند
هوش مصنوعی: فقر به نهایت خود رسید و در عوض، ثروت و فراوانی نمایان شد. به ما اجازه داده شد که کلید این گنج را در دست بگیریم.
بگرفتند سر و سینه پر باد و هوا
دل بی کینه بی کبر و ریا بخشیدند
هوش مصنوعی: سر و سینه‌اش را پر از انرژی و شگفتی گرفتند، و دل با صفا و بدون کینه، خودخواهی و ظاهرسازی را تقدیم کردند.
بود من بود خطائی که ز حد بود برون
شاه بودند و بمن بنده خطا بخشیدند
هوش مصنوعی: من به خاطر اشتباهی که فراتر از حد بود، مورد بخشش قرار گرفتم، حتی اگر شاهان بودند و من بنده آنها.
من صفا بودم و آئینه ام آلوده زنگ
زنگ زائینه زدودند و صفا بخشیدند
هوش مصنوعی: من قبلاً حال و هوای خوبی داشتم، اما حالا دچار آلودگی و کدورت شدم. با تلاش و محبت، آن زنگارها را از وجودم زدودند و دوباره به من آرامش و طهارت بخشیدند.