شمارهٔ ۴۷
کسی که بنده عشقست جاه را چه کند
مقیم خلوت خورشید ماه را چه کند
نشسته بر سر خاکست و چرخ زیر قدم
گدای میکده اورنگ شاه را چه کند
کشد سر ار فکند عرش سایه بر سر او
سر برهنه ز هستی کلاه را چه کند
هزار بادیه گو بیش باش راه طلب
رسیده است بمقصود راه را چه کند
شئون بیحد ذاتست حد ذاتی دل
رسوم مدرسه و خانقاه را چه کند
ز کس پناه نجوید گدای دولت فقر
پناه سلطنتست او پناه را چه کند
امیر مملکت بارگاه فقر و فناست
فقیر مملکت و بارگاه را چه کند
پناه میبرم از دست زلف دوست بدوست
جز آنکه داد دهد دادخواه را چه کند
گرفت بی مدد غیر یار پست و بلند
شکوه شاه حقیقت سپاه را چه کند
گناه عیب بود شاه عیب پوش صفا
به غیر آنکه بپوشد گناه را چه کند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کسی که بنده عشقست جاه را چه کند
مقیم خلوت خورشید ماه را چه کند
هوش مصنوعی: کسی که عاشق است، به مقام و رتبه اهمیت نمیدهد؛ او در دنیای عشق و رازی عمیق غرق شده و به هیچ چیز دیگر توجهی ندارد. در این مسیر، ارتباط با زیبایی و نور واقعی برایش اصلیتر از هر چیز دیگری است.
نشسته بر سر خاکست و چرخ زیر قدم
گدای میکده اورنگ شاه را چه کند
هوش مصنوعی: نشسته بر روی زمین و خاکستری از گذشته، و در حالی که زندگی همچنان در حرکت است، گدای میکده چه کار میتواند کند وقتی که مقام و عظمت شاه تحت قدمهای اوست.
کشد سر ار فکند عرش سایه بر سر او
سر برهنه ز هستی کلاه را چه کند
هوش مصنوعی: اگر کسی سرش را بر زمین بیندازد و در عرش آسمان سایهاش بر او بیفتد، در این حالت با وجود اینکه او برهنه از وجود خود است، دیگر کلاه چه نفعی برایش دارد؟
هزار بادیه گو بیش باش راه طلب
رسیده است بمقصود راه را چه کند
هوش مصنوعی: در سفر زندگی، اگر بارها و بارها راه را طی کنی و به مقصد نزدیک شوی، دیگر هیچ چیز نمیتواند راه را برایت تغییر دهد.
شئون بیحد ذاتست حد ذاتی دل
رسوم مدرسه و خانقاه را چه کند
هوش مصنوعی: ماهیت حقیقی انسان فراتر از هر قید و شرطی است. در این میان، شکلها و قواعدی که در مدرسهها و خانقاهها برقرار است، نمیتواند به عمق احساسات و وجود واقعی افراد دست یابد.
ز کس پناه نجوید گدای دولت فقر
پناه سلطنتست او پناه را چه کند
هوش مصنوعی: کسی که فقیر است و در جستجوی نعمت و ثروت نیست، به دنبال پشتوانهای از دیگران نمیگردد، چرا که فقر و نیازش برای او همانند پادشاهی و اقتداری است که به او پناه میدهد. او نیاز ندارد که به دنبال پناهگاه بگردد.
امیر مملکت بارگاه فقر و فناست
فقیر مملکت و بارگاه را چه کند
هوش مصنوعی: سلطنت و قدرت در دنیای فقر و زوال قرار دارد و انسان فقیر در این سلطنت چه میتواند بکند؟
پناه میبرم از دست زلف دوست بدوست
جز آنکه داد دهد دادخواه را چه کند
هوش مصنوعی: از زلف دوست پناه میبرم، اما چه فایدهای دارد وقتی که تنها دادخواهی که به کمکش نیاز دارد، در میانهی این وضعیت معلق است؟
گرفت بی مدد غیر یار پست و بلند
شکوه شاه حقیقت سپاه را چه کند
هوش مصنوعی: بدون کمک هیچکس جز یاری شایسته، در برابر مشکلات و چالشها، چگونه میتوان از عظمت حقیقت و قدرت آن دفاع کرد؟
گناه عیب بود شاه عیب پوش صفا
به غیر آنکه بپوشد گناه را چه کند
هوش مصنوعی: گناه، عیب است و پادشاه باید عیوب را بپوشاند. اگر غیر از این باشد و نتواند گناه را بپوشاند، چه کار باید بکند؟

صفای اصفهانی