گنجور

شمارهٔ ۴۶

سالها بود دلم آینه روی تو بود
خانه آئینه دل از خم ابروی تو بود
چه ندا بود که دوش آمد و دل رفت ز دست
بود عمری که دل من بهیاهوی تو بود
عشق هر سمت که آورد گذر سمت تو یافت
چشم هر سوی که انداخت نظر سوی تو بود
از در دیر طلب تا حرم فقر و فنا
هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود
رو می ماه نزائیده بد از هندوی شب
کافتاب من سودا زده هندوی تو بود
دهنم چشمه خضر و سخنم آب حیات
دل سودائی من سرو لب جوی تو بود
طوقی از عشق چنو فاخته در گردن دل
بهوای سر سرو قد دلجوی تو بود
چشم دل روشن و دل تازه شد از باد بهار
صبحدم آمد و در راحله اش بوی تو بود
ای خوش آن روز که در ساحت میدان الست
شکن زلف تو چوگان دل من گوی تو بود
کشت و جان داد و نظر کرد و مرا بر دز خویش
معجز این بود که در نرگس جادوی تو بود
اینکه من ریشه تن کنده ام از تیشه کار
همه دانند که از قوت بازوی تو بود
سر آن زلف بخم سلسله فقر صفا
ذکر این سلسله لاهوی من و هوی تو بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سالها بود دلم آینه روی تو بود
خانه آئینه دل از خم ابروی تو بود
هوش مصنوعی: مدت‌های طولانی، دل من فقط به تصویر تو نگاه می‌کرد و احساسات من در آینه دل، تحت تأثیر زیبایی خم ابروی تو بود.
چه ندا بود که دوش آمد و دل رفت ز دست
بود عمری که دل من بهیاهوی تو بود
هوش مصنوعی: صدایی بود که دیشب به گوشم رسید و باعث شد دل از دست برود. سال‌ها بود که دل من درگیر شوق و آشفتگی تو بود.
عشق هر سمت که آورد گذر سمت تو یافت
چشم هر سوی که انداخت نظر سوی تو بود
هوش مصنوعی: عشق هرجا که برود، به سوی تو می‌رسد و نگاه هر کسی که به دور و بر می‌اندازد، در نهایت به سمت تو می‌افتد.
از در دیر طلب تا حرم فقر و فنا
هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود
هوش مصنوعی: هر جا که رفتیم، از معبد تا مکان‌های دیگر، همیشه هدف‌مان رسیدن به تو بود و در حقیقت، در همه جا دنبال تو بودیم.
رو می ماه نزائیده بد از هندوی شب
کافتاب من سودا زده هندوی تو بود
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبا و دلربا در شب مانند هندوی سرخ و درخشان است، و عشق من به تو، همانند درخشندگی نور خورشید در دل شب تاریک است.
دهنم چشمه خضر و سخنم آب حیات
دل سودائی من سرو لب جوی تو بود
هوش مصنوعی: زبانم مانند چشمه‌ای پاک و زلال است که زندگی‌بخش است، و دلم که عاشق توست، مانند سرو زیبایی است در کنار جوی آب تو.
طوقی از عشق چنو فاخته در گردن دل
بهوای سر سرو قد دلجوی تو بود
هوش مصنوعی: مثل این است که یک فاخته با عشق، طوقی به گردن دارد و دلش به خاطر دیدن سرو قد زیبای تو پر از شوق و آرزو است.
چشم دل روشن و دل تازه شد از باد بهار
صبحدم آمد و در راحله اش بوی تو بود
هوش مصنوعی: چشم و دل من با وزش باد بهاری روشن و تازه شده است، صبح زود که آمدم، رایحه تو را در سفره‌ام حس کردم.
ای خوش آن روز که در ساحت میدان الست
شکن زلف تو چوگان دل من گوی تو بود
هوش مصنوعی: روز خوشی را تصور کن که در میدان بزرگ هستیم و زلف‌های تو همچون گوی در دستان دل من می‌چرخد.
کشت و جان داد و نظر کرد و مرا بر دز خویش
معجز این بود که در نرگس جادوی تو بود
هوش مصنوعی: کشت و جان داد و با نگاهش به من نگریست و معجزه این بود که در نگاه تو جادوئی نهفته بود.
اینکه من ریشه تن کنده ام از تیشه کار
همه دانند که از قوت بازوی تو بود
هوش مصنوعی: من برای اینکه از زندگی و سختی‌ها جدا شوم، به تلاشم ادامه دادم و همه می‌دانند که این موفقیت من به خاطر قدرت و تلاش تو بوده است.
سر آن زلف بخم سلسله فقر صفا
ذکر این سلسله لاهوی من و هوی تو بود
هوش مصنوعی: آن زلفی که به شکل خمیده‌ای در آمده، باعث زیبایی و خلوص فقر می‌شود. ذکر این زیبایی، بی‌خبر از من و آرزوهای توست.