گنجور

شمارهٔ ۳۸

شمس حقیقت از افق جان پدید شد
جان نیز شد نهفته و جانان پدید شد
من دوش تا سپیده دم از جسم بی ثبات
مردم هزار مرتبه تا جان پدید شد
از مغرب خفا رخ توحید ذات دوست
از مشرق آفتاب درخشان پدید شد
آن آفتاب سرزده از مشرق وجوب
از سینه مغارب امکان پدید شد
آن گوهر معالی دریای بی زوال
زین نه صدف چو قطره نیسان پدید شد
سلطان بارگاه حقیقت ز غیب ذات
از جلوه ئی بصورت انسان پدید شد
این صورت خداست که انسان لایزال
از لم یزل بصورت رحمن پدید شد
آمد برون ز پرده شک شاهد یقین
وز جان کفر جلوه ایمان پدید شد
مجموع کائنات کمر بست بنده وار
فرمان پذیر امر که سلطان پدید شد
این اضطراب و این غلق از ملک و مال بود
در ملک فقر امن فراوان پدید شد
از دولت سپیده دم آفتاب فقر
روی سیاه دفتر دیوان پدید شد
آن آفتاب تن زده در مغرب خفا
از مشرق سمای خراسان پدید شد
ابر کریم یم عظمت لجه نجات
کز دست فیض بارش باران پدید شد
هر پایه ئی که بود صفا را بکتم غیب
از دستگاه دولت قرآن پدید شد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمس حقیقت از افق جان پدید شد
جان نیز شد نهفته و جانان پدید شد
هوش مصنوعی: شمس حقیقت از دامان روح ظهور کرد و به همین دلیل، جان نیز در عمق خود پنهان شد و محبوب واقعی نمایان گشت.
من دوش تا سپیده دم از جسم بی ثبات
مردم هزار مرتبه تا جان پدید شد
هوش مصنوعی: دیروز تا سپیده دم، بارها از بدن ناپایدار مردم عبور کردم تا اینکه جانم ظاهر شد.
از مغرب خفا رخ توحید ذات دوست
از مشرق آفتاب درخشان پدید شد
هوش مصنوعی: از طرف مغرب، حقیقت و جنبه‌های پنهان توحید و یگانگی خداوند آشکار شده، و از طرف مشرق، نور و روشنایی مانند آفتاب درخشنده به چشم می‌خورد.
آن آفتاب سرزده از مشرق وجوب
از سینه مغارب امکان پدید شد
هوش مصنوعی: خورشید تازه‌ای که از سمت شرق ظهور کرد، از دل شب‌هایی که امکانات بشری را نمایان می‌سازد، جلوه‌گری خود را آغاز نمود.
آن گوهر معالی دریای بی زوال
زین نه صدف چو قطره نیسان پدید شد
هوش مصنوعی: این گوهر گران‌بها مانند دریای پایدار و ابدی است که از این صدفِ خاص به وجود نیامده، بلکه همچون قطره‌ای درازای زمین است.
سلطان بارگاه حقیقت ز غیب ذات
از جلوه ئی بصورت انسان پدید شد
هوش مصنوعی: سلطان عالم حقیقت از دنیای پنهان خود با نمایشی به شکل انسان ظاهر شد.
این صورت خداست که انسان لایزال
از لم یزل بصورت رحمن پدید شد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که موجودیت و شکل انسان، که در پیوند با خداوند قرار دارد، از ابتدا و ابدیت به صورت رحمان (رحمت و مهربانی) به وجود آمده است. به عبارت دیگر، انسان به طور همیشگی و از آغاز، نمایانگر رحمت الهی است.
آمد برون ز پرده شک شاهد یقین
وز جان کفر جلوه ایمان پدید شد
هوش مصنوعی: برون آمدن از پرده، نشان‌دهنده ظهور حقیقتی است که یقین را به نمایش می‌گذارد. همچنین، از باطن کفر، جلوه‌ای از ایمان آشکار شده است.
مجموع کائنات کمر بست بنده وار
فرمان پذیر امر که سلطان پدید شد
هوش مصنوعی: تمام هستی با تمام وجود آماده شد تا به فرمانی که موجب ظهور یک پادشاه شد، احترام بگذارد.
این اضطراب و این غلق از ملک و مال بود
در ملک فقر امن فراوان پدید شد
هوش مصنوعی: این اضطراب و نگرانی از داشتن و مالکیت چیزها نشات می‌گیرد، در حالی که در دنیای فقر، امنیت و آرامش بیشتری وجود دارد.
از دولت سپیده دم آفتاب فقر
روی سیاه دفتر دیوان پدید شد
هوش مصنوعی: به لطف صبح زود و نور خورشید، فقر بر چهره سیاه زندگی و نوشته‌های دفتر ما نمایان شد.
آن آفتاب تن زده در مغرب خفا
از مشرق سمای خراسان پدید شد
هوش مصنوعی: خورشیدی که در مغرب پنهان شده، از سوی مشرق خراسان نمایان شد.
ابر کریم یم عظمت لجه نجات
کز دست فیض بارش باران پدید شد
هوش مصنوعی: ابر بخشنده‌ای که نیروی عظیم دریا را دارد، موجب نجات از عمق مشکلات می‌شود و این نجات به خاطر بارش باران و نعمت‌هایی است که از آن حاصل می‌شود.
هر پایه ئی که بود صفا را بکتم غیب
از دستگاه دولت قرآن پدید شد
هوش مصنوعی: هر نوع صفا و زیبایی که وجود داشت، به طور ناگهانی و به دور از چشم‌ها در نظام و حکومت قرآن ظاهر شد.