شمارهٔ ۲۶
قدری که زاید از موت اندازه قدر نیست
باید ز خویش مردن کاین عمر را قدر نیست
هر سر که آشنا نیست با پای بنده عشق
گر باشدی سر شاه در فقر معتبر نیست
با اهل درد خامی در کیش عشق کفرست
ما سوختیم ز آتش وین خام را خبر نیست
گر پی سپار عشقی اندیشه ات ز جان چیست
آن را که بیم جانست در عشق پی سپر نیست
انی انا الله از خویش بشنو که خاک بهتر
از آنکه گفت انسان در رتبه شجر نیست
برجه ز جوی امکان برخور ز آب حیوان
ای تنگ رزق عمان کوچکتر از شمر نیست
ای دل بتن پرستی برخوان عشق منشین
زین سفره قوت عشاق جز پاره جگر نیست
سر خواهی ای برادر ترک کلاه خود گوی
آن را که بی کلاهست از دزد بیم سر نیست
بردار کامی از خویش کز ملک تن پرستی
تا پیشگاه جانان یک گام بیشتر نیست
در ملک خوبروئی در غایت نکوئی
بسیار باشد اما این نازنین پسر نیست
طفلیست سرو قامت کز من بیک اقامت
دل برد و این کرامت در قوه بشر نیست
جام جم ار شنیدی از سیرت صفا جوی
در هفت خط عالم جام جم دگر نیست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قدری که زاید از موت اندازه قدر نیست
باید ز خویش مردن کاین عمر را قدر نیست
هوش مصنوعی: زندگی کوتاه و بیمعناست، و باید توجه کنیم که مقدار ما از مرگ بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور میکنیم. بنابراین، بهتر است به جای زندگی کردن برای خود، برای دیگران و ارزشهای واقعی زندگی تلاش کنیم.
هر سر که آشنا نیست با پای بنده عشق
گر باشدی سر شاه در فقر معتبر نیست
هوش مصنوعی: هرکسی که با حقیقت عشق آشنا نیست، حتی اگر به مقام و ثروت والا برسد، برای او ارزش چندانی نخواهد داشت.
با اهل درد خامی در کیش عشق کفرست
ما سوختیم ز آتش وین خام را خبر نیست
هوش مصنوعی: دوستانی که در مسیر عشق تجربه و درک عمیق دارند، در واقع انسانهای کاملتری هستند. در مقابل، کسانی که هنوز به این مسیر وارد نشده و ناپختهاند، نمیتوانند اهمیت این عشق را درک کنند. ما در آتش عشق سوختیم و آنهایی که در خامی به سر میبرند، هیچ ایدهای از این تجربه عمیق ندارند.
گر پی سپار عشقی اندیشه ات ز جان چیست
آن را که بیم جانست در عشق پی سپر نیست
هوش مصنوعی: اگر عشق را در دل میپروری، فکری باید از جان خود بکنی؛ زیرا آنچه در عشق میکوشی، هیچگاه حاشیهای برای محافظت از جان نخواهد داشت.
انی انا الله از خویش بشنو که خاک بهتر
از آنکه گفت انسان در رتبه شجر نیست
هوش مصنوعی: من از خود میگویم که خداوند میفرماید، خاک از آنچه انسان میگوید، در مقام و رتبهای بالاتر است.
برجه ز جوی امکان برخور ز آب حیوان
ای تنگ رزق عمان کوچکتر از شمر نیست
هوش مصنوعی: از جویِ امکان بالا برو و از آب حیات بنوش. ای عمانی که روزیات کم است، کوچکتر از شمر نیستی.
ای دل بتن پرستی برخوان عشق منشین
زین سفره قوت عشاق جز پاره جگر نیست
هوش مصنوعی: ای دل، از پرستش تن دست بردار و به عشق توجه کن، چرا که در این سفره، هیچ چیزی جز تکهای از جگر عاشقان وجود ندارد.
سر خواهی ای برادر ترک کلاه خود گوی
آن را که بی کلاهست از دزد بیم سر نیست
هوش مصنوعی: ای برادر، اگر میخواهی از خطرات در امان باشی، باید بیدردسر زندگی کنی و نگرانی از دزدی نداشته باشی زیرا کسی که کلاهی بر سر ندارد، باید کنجکاو باشد و خود را در معرض خطر قرار ندهد.
بردار کامی از خویش کز ملک تن پرستی
تا پیشگاه جانان یک گام بیشتر نیست
هوش مصنوعی: از خودت بهرهای ببر، زیرا فاصلهای که بین جسم و جانان وجود دارد، بسیار کم است.
در ملک خوبروئی در غایت نکوئی
بسیار باشد اما این نازنین پسر نیست
هوش مصنوعی: در سرزمین زیبایی و نیکویی چیزهای زیادی وجود دارد، اما این جوان دلربا و خاص نیست.
طفلیست سرو قامت کز من بیک اقامت
دل برد و این کرامت در قوه بشر نیست
هوش مصنوعی: این کودک با قد بلندش دل مرا برده است و چنین کار بزرگی از توان انسانها خارج است.
جام جم ار شنیدی از سیرت صفا جوی
در هفت خط عالم جام جم دگر نیست
هوش مصنوعی: اگر درباره جام جم (آینه تمامنما) که نماد حقیقت و صفا است شنیدهای، باید بدانی که در هفت خط جهان، دیگر چنین جامی وجود ندارد.