شمارهٔ ۲۰
من مبتلای عشق و دلم دردمند توست
از پای تا سرم همه صید کمند توست
زلف بلند توست که افتاده تا به ساق
یا ساق فتنه از سر زلف بلند تست
ای شهسوار عرصه سرمد، رکاب زن
ملک وجود، نعل بهای سمند توست
طی طریق، یار نکردست غیر یار
این دُرّ شاهوار، به گوشم ز پند توست
بگشای لب که زنده شود جان دل مرا
شور سر از هوای لب نوشخند توست
کردی پسند سینه ما را و در سرای
جان و دلیست بهر نثار، ار پسند توست
این چون و چندِ دل همه در عشق و دوستی
از حسن بی نهایت و بی چون و چند توست
بی قند توست تلخ دهان دل از نفاق
شیرینی مذاق اهل حقیقت ز قند توست
زین بند برنَوَند و قیامت پدید کن
غوغای حشر، در حرکات نوند توست
روی تو آتش من و عین کمال را
در آتش تو، جان دل من سپند توست
گفتی ز عشق ره به سلامت بری ز درد
عشق تو در دلست و دلم دردمند توست
از دست حادثات به دل میبرم پناه
کاین دار امن، خانهی دور از گزند توست
از هر چه هست نیست صفا را به جز دلی
و ان نیز عمرهاست گرفتار بند توست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من مبتلای عشق و دلم دردمند توست
از پای تا سرم همه صید کمند توست
هوش مصنوعی: من به عشق دچار شدهام و دل من پر از درد توست. از سر تا پا، همهچیز من به دام عشق تو گرفتار شده است.
زلف بلند توست که افتاده تا به ساق
یا ساق فتنه از سر زلف بلند تست
هوش مصنوعی: موهای بلند تو به قدری زیبا و آراسته است که به پای تو رسیده و هر کس که به آن نگاه کند، در دام زیباییات گرفتار میشود.
ای شهسوار عرصه سرمد، رکاب زن
ملک وجود، نعل بهای سمند توست
هوش مصنوعی: ای قهرمان بزرگ، بر رخدادهای جاودانی سوار شو و در مسیر زندگی با قدرت پیش برو، چرا که هر گام تو ارزش و اهمیت دارد.
طی طریق، یار نکردست غیر یار
این دُرّ شاهوار، به گوشم ز پند توست
هوش مصنوعی: به جز یار، کسی در این مسیر به من کمک نکرده و تنها نصیحت توست که مانند گوهر باارزشی در گوشم به گوش میرسد.
بگشای لب که زنده شود جان دل مرا
شور سر از هوای لب نوشخند توست
هوش مصنوعی: لبهای خود را بگشای تا جان و دل من زنده شود، زیرا شوری که در سر دارم به خاطر آرزوی چشیدن لبخند توست.
کردی پسند سینه ما را و در سرای
جان و دلیست بهر نثار، ار پسند توست
هوش مصنوعی: تو سینهٔ ما را پسندیدی و در دل و جانمان برای نثار بر آنچه که دوست داری، آمادهایم.
این چون و چندِ دل همه در عشق و دوستی
از حسن بی نهایت و بی چون و چند توست
هوش مصنوعی: این تمام دغدغهها و احساسات دل به خاطر عشق و دوستی، ناشی از زیبایی بیپایان و بینظیر توست.
بی قند توست تلخ دهان دل از نفاق
شیرینی مذاق اهل حقیقت ز قند توست
هوش مصنوعی: زندگی بدون تو تلخ و ناخوشایند است، در حالی که دلها با نفاق و دوگانگی شیرینی ندارند. تنها حقیقت و عشق توست که طعم شیرین را برای اهل حقیقت به ارمغان میآورد.
زین بند برنَوَند و قیامت پدید کن
غوغای حشر، در حرکات نوند توست
هوش مصنوعی: از این زنجیر رها شو و روز قیامت را به وجود بیاور، چون جنبشهای توست که باعث برپا شدن این غوغا میشود.
روی تو آتش من و عین کمال را
در آتش تو، جان دل من سپند توست
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو شعلهای در دل من است و کمالاتت همچون آتش، جان و دل مرا به خود مشغول کرده است.
گفتی ز عشق ره به سلامت بری ز درد
عشق تو در دلست و دلم دردمند توست
هوش مصنوعی: گفتی که با عشق میتوانی به آرامش برسی، اما از یاد نبر که عشق تو در قلب من است و دل من پر از درد به خاطر توست.
از دست حادثات به دل میبرم پناه
کاین دار امن، خانهی دور از گزند توست
هوش مصنوعی: از اتفاقات و مشکلات زندگی به این دل پناه میبرم، زیرا اینجا مکان امنی است که دور از آسیبهاست.
از هر چه هست نیست صفا را به جز دلی
و ان نیز عمرهاست گرفتار بند توست
هوش مصنوعی: از هر چیزی که وجود دارد، جز دل و احساس پاک، هیچ چیز دیگری وجود ندارد و حتی دل نیز سالهاست که در بند تو imprisoned است.