گنجور

شمارهٔ ۱۹

رویت همه آتشست و آبست
مویت همه حلقه است و تابست
فصل گل و وقت صبح برخیز
ای چشم دلم چه وقت خوابست
بگشای ز هم هلال ابروی
در جام میی چو آفتابست
بنشسته ببارگاه گلبن
گل خسرو مالک الرقابست
با هر که درین سراست بلبل
از اول صبح در خطابست
کای تشنه خفته در بیابان
برخیز که هر چه هست آبست
آبست و سراب نیست غافل
لب تشنه خفته در سرابست
ای دل ز جناب عشق مگریز
جبریل مقیم آن جنابست
گر پرده برافکنند از کار
بینند که یار بی نقابست
خورشید بدین تجلی و تاب
در دیده بسته در حجابست
هر دیده که باز شد بتوحید
از گونه وصل نور یابست
آن شاه بود بخانه فقر
گنجینه بمنزل خرابست
یکحرف ز درس آشنائی
بهتر ز هزار من کتابست
گر دفتر عشق را بخوانی
یک نقطه او هزار بابست
پیرست صفا بمسلک عشق
با آنکه هنوز در شبابست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رویت همه آتشست و آبست
مویت همه حلقه است و تابست
هوش مصنوعی: صورتت همچون آتش می‌سوزاند و موی تو همچون حلقه‌ای از آرامش و زیبایی است.
فصل گل و وقت صبح برخیز
ای چشم دلم چه وقت خوابست
هوش مصنوعی: ای چشم دلم، در فصل گل و صبح زیبا، بیدار شو و خواب را رها کن.
بگشای ز هم هلال ابروی
در جام میی چو آفتابست
هوش مصنوعی: به چهره‌ات نگاه کن، گویا ابروهای هلالی‌ات در شراب مثل آفتاب درخشان است.
بنشسته ببارگاه گلبن
گل خسرو مالک الرقابست
هوش مصنوعی: در باغ بهشتی، گل زیبایی نشسته است که همانند پادشاهی بر جان و دل دیگران حکومت می‌کند.
با هر که درین سراست بلبل
از اول صبح در خطابست
هوش مصنوعی: بلبل از صبح زود با هر کسی که در اینجا وجود دارد، در حال صحبت و گفتگوست.
کای تشنه خفته در بیابان
برخیز که هر چه هست آبست
هوش مصنوعی: ای کسی که در بیابان خفته‌ای و تشنه‌ای، بیدار شو! زیرا هر آنچه وجود دارد، آب است و تو می‌توانی از آن بهره‌مند شوی.
آبست و سراب نیست غافل
لب تشنه خفته در سرابست
هوش مصنوعی: آب وجود دارد، اما سرابی نیست. توجه نکن که لب تشنه‌ای در خواب بر روی سراب است.
ای دل ز جناب عشق مگریز
جبریل مقیم آن جنابست
هوش مصنوعی: ای دل، از عشق فاصله نگیر؛ زیرا که فرشته‌ی وحی در آن مکان حضور دارد.
گر پرده برافکنند از کار
بینند که یار بی نقابست
هوش مصنوعی: اگر پرده را کنار بزنند، خواهند دید که محبوب واقعی و بدون نقاب است.
خورشید بدین تجلی و تاب
در دیده بسته در حجابست
هوش مصنوعی: خورشید با این نور و روشنایی‌اش در چهره کسی که چشمش را بسته، پنهان است.
هر دیده که باز شد بتوحید
از گونه وصل نور یابست
هوش مصنوعی: هر چشمی که به حقیقت بیدار شد، از زیبایی وصال به نور معرفت می‌رسد.
آن شاه بود بخانه فقر
گنجینه بمنزل خرابست
هوش مصنوعی: آن پادشاه به خانه فقر آمد و گنجینه‌اش در خانه‌ای ویران است.
یکحرف ز درس آشنائی
بهتر ز هزار من کتابست
هوش مصنوعی: یک جمله از دوستی و آشنا بودن، ارزش بیشتری از هزاران کتاب دارد.
گر دفتر عشق را بخوانی
یک نقطه او هزار بابست
هوش مصنوعی: اگر به مطالعه و درک عمیق عشق بپردازی، متوجه می‌شوی که هر نکته‌ای از آن دنیایی از معنا و دانایی را در خود دارد.
پیرست صفا بمسلک عشق
با آنکه هنوز در شبابست
هوش مصنوعی: پیر به افرادی اشاره دارد که با وجود سن و سالی که دارند، همچنان روحیه و جوانی عشق را در خود حفظ کرده‌اند. این بدان معناست که شخص حتی اگر جوان نباشد، در حوزه عشق و احساسات خود دلسوز و پرانرژی است.