گنجور

شمارهٔ ۱۸

این گونه ماه آسمانست
یا روی تو ای بلای جانست
این زلف سیاه در خم و تاب
یا فتنه آخر الزمانست
مژگان دمیده است یا تیر
ابروی کشیده یا کمانست
آهوی ترا بمرتع ماه
مشکی چو هلال پاسبانست
کی پاس دهد که میبرد دل
گرگست و بصورت شبانست
از دیده من عقیق تر زاد
لعل تو ستاره یمانست
کی فتنه شوم بماه و خورشید
سودای خط تو در میانست
واقف نشوم بسیر گردون
سود فلکی مرا زیانست
یار آمد و با هوای او دل
چون گوی بدست صولجانست
جان با سر خویش کرد بازی
ای دلشده وقت امتحانست
ای سر که نشان عشق جوئی
ره گم نکنی که بی نشانست
ای دل که سبک رو فنائی
بر دوش تو بار تن گرانست
ای رستم جان برخش تائید
زین بند که سیر هفتخوانست
تا بو که رسی بوصل آن ماه
این نسج که می تنی کتانست
ظلمانی و آرزوی انوار
اندیشه ماه و نردبانست
در خوان صفاست نعمه الله
دریاب که این بزرگ خوانست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این گونه ماه آسمانست
یا روی تو ای بلای جانست
هوش مصنوعی: این ماهی که در آسمان می‌بینیم به زیبایی تو شباهت دارد، تویی که برای جانم بسیار عزیز و مایه درد و رنجی نیز هستی.
این زلف سیاه در خم و تاب
یا فتنه آخر الزمانست
هوش مصنوعی: این موهای سیاه در حالت پیچ و تاب خود به نوعی نشان‌دهنده فتنه‌ای در آخر الزمان است.
مژگان دمیده است یا تیر
ابروی کشیده یا کمانست
هوش مصنوعی: دختر زیبا با چشمانی جذاب و ابروانی کمانی شکلی دارد که مانند تیر به سمت دل من می‌زند.
آهوی ترا بمرتع ماه
مشکی چو هلال پاسبانست
هوش مصنوعی: آهوهایی که در دشت‌ها می‌چرخند، شبیه به هلال ماه در آسمان، به خوبی مراقبت و نگهبانی می‌شوند.
کی پاس دهد که میبرد دل
گرگست و بصورت شبانست
هوش مصنوعی: کیست که از دل نگران و خسته خود پاسداری کند، وقتی که در دنیای ظاهراً آرام، خیانت و فریب در کمین است و لباس شبان بر تن گرگ‌هاست؟
از دیده من عقیق تر زاد
لعل تو ستاره یمانست
هوش مصنوعی: از نظر من، زیبایی لعل تو به قدری درخشان و ارزشمند است که حتی از عقیق هم بیشتر می‌درخشد و همچون ستاره‌ای در آسمان می‌تابد.
کی فتنه شوم بماه و خورشید
سودای خط تو در میانست
هوش مصنوعی: من مانند ماه و خورشید در دلم درگیر عشق تو هستم و از همین رو به فتنه و آشفتگی دچار می‌شوم.
واقف نشوم بسیر گردون
سود فلکی مرا زیانست
هوش مصنوعی: اگر از چرخش و تحولات دنیا آگاه نباشم، در پی آن ممکن است خیر و نفعی را از دست بدهم.
یار آمد و با هوای او دل
چون گوی بدست صولجانست
هوش مصنوعی: دوست آمد و با آمدنش، دل من مانند گوی در دست یک بازیگر است که به آسانی تحت تاثیر او قرار می‌گیرد.
جان با سر خویش کرد بازی
ای دلشده وقت امتحانست
هوش مصنوعی: ای دل، جانت را با سر خود به بازی گرفته‌ای، اینک زمان آزمایش و آزمون فرارسیده است.
ای سر که نشان عشق جوئی
ره گم نکنی که بی نشانست
هوش مصنوعی: ای کسی که دنبال عشق هستی، راه خود را گم نکن، زیرا عشق نشانی ندارد.
ای دل که سبک رو فنائی
بر دوش تو بار تن گرانست
هوش مصنوعی: ای دل، تو که سبک‌بار هستی، بر دوش تو بار سنگین زندگی سنگینی می‌کند.
ای رستم جان برخش تائید
زین بند که سیر هفتخوانست
هوش مصنوعی: ای رستم جان، برخیز و از این قید و بند رها شو، زیرا زمان عبور از هفتخوان رسیده است.
تا بو که رسی بوصل آن ماه
این نسج که می تنی کتانست
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی و شکوه آن ماه می‌رسی، می‌فهمی که این تار و پود جهان از چه چیز زیبایی بافته شده است.
ظلمانی و آرزوی انوار
اندیشه ماه و نردبانست
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به تلاش برای رسیدن به روشنایی و آگاهی اشاره دارد. در آن، ظلمت و تاریکی به عنوان نماد نادانی و محدودیت‌ها معرفی شده‌اند، در حالی که نور اندیشه و ماه به عنوان نماد روشنایی و فهم عمیق‌تر مطرح می‌شوند. نردبان نیز به عنوان وسیله‌ای برای صعود و پیشرفت در مسیر شناخت و آگاهی به کار رفته است. به طور کلی، این عبارت به جستجوی علم و نور در برابر تاریکی ذهن و جهل اشاره می‌کند.
در خوان صفاست نعمه الله
دریاب که این بزرگ خوانست
هوش مصنوعی: در این سفره، از نعمت‌های خدا بهره‌مند شو، زیرا این سفره بسیار باارزش و بزرگ است.