شمارهٔ ۱۱۸
حیرت است این کوی یاران را صلا باید زدن
گام سمت وادی فقر و فنا باید زدن
نیست سلطان را درین وادی گذر دست نیاز
دولت ار خواهی به دامان گدا باید زدن
موسیا از جان گذشتن روی جانان دیدن است
تکیه بر حق پای بر دست و عصا باید زدن
در چنین میدان اگر تیغ آید از سر باک نیست
بلکه بر بازوی قاتل مرحبا باید زدن
مستیای شرط است دید یار را نز درد جهل
بادهٔ تحقیق از جام بلا باید زدن
در کف فقر است مفتاح در گنج وجود
پای استکبار بر فرق غنا باید زدن
مرگ نبود مردن عشاق را در کیش عشق
سور توحید است این زیروستا باید زدن
کرد دل را عشق دردانگیز یکتا در جنون
دست در زنجیر آن زلف دوتا باید زدن
جلوه الا الله ار خواهی چو منصوران یار
کوس سبحانی فراز دار لا باید زدن
در خم چوگان کثرت بودن از ناراستیست
گوی از میدان توحید خدا باید زدن
گر به کشتن دست بدهد پای هشتن در وصال
پیش روی دوست در خون دست و پا باید زدن
کی رسی ای پایبند تن به سربازان یار
گام در این ره به آیین صفا باید زدن
در قفای بنده معنی قدم خواهی نهاد
حشمت سلطان صورت را قفا باید زدن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حیرت است این کوی یاران را صلا باید زدن
گام سمت وادی فقر و فنا باید زدن
هوش مصنوعی: این حیرت و شگفتی در این محل به خاطر یاران است و باید صدا کرد. باید گام به سوی سرزمینی که در آن فقر و نابودی وجود دارد، برداشته شود.
نیست سلطان را درین وادی گذر دست نیاز
دولت ار خواهی به دامان گدا باید زدن
هوش مصنوعی: در این مکان، سلطان نیز دستش به جایی نمیرسد و اگر به دنبال به دست آوردن قدرت و ثروت هستی، باید به شخص گدا متوسل شوی.
موسیا از جان گذشتن روی جانان دیدن است
تکیه بر حق پای بر دست و عصا باید زدن
هوش مصنوعی: موسى براى دیدن معشوق باید از جان خود بگذرد و به حقیقت توکل کند؛ در این راه، باید بر سختىها پا گذاشته و با تکیه بر ایمان و ابزارهاى لازم، به مقصد برسد.
در چنین میدان اگر تیغ آید از سر باک نیست
بلکه بر بازوی قاتل مرحبا باید زدن
هوش مصنوعی: در این وضعیت، اگر شمشیری از سر کشیده شود، نگرانکننده نیست. بلکه باید به قدرت و شجاعت قاتل تبریک گفت و او را تحسین کرد.
مستیای شرط است دید یار را نز درد جهل
بادهٔ تحقیق از جام بلا باید زدن
هوش مصنوعی: برای دیدن زیباییهای معشوق، باید مست و سرمست بود و از درد نادانی رهایی یافت. برای درک واقعیت، باید از چشمهی تلخ حوادث گوارا نوشید.
در کف فقر است مفتاح در گنج وجود
پای استکبار بر فرق غنا باید زدن
هوش مصنوعی: فقر باعث میشود که در آن کلیدهایی برای دسترسی به ثروت وجود داشته باشد. بنابراین، افرادی که در موقعیتهای قدرتمند هستند، باید تواناییهای خود را تقویت کنند تا به ثروت دست یابند.
مرگ نبود مردن عشاق را در کیش عشق
سور توحید است این زیروستا باید زدن
هوش مصنوعی: مرگ برای عاشقان عشق وجود ندارد، چون در مکتب عشق، سوختن در عشق و پرستش یکتایی بسیار مهم است و باید به این باور عمیق دست یافت.
کرد دل را عشق دردانگیز یکتا در جنون
دست در زنجیر آن زلف دوتا باید زدن
هوش مصنوعی: عشق، دل را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و در حالتی دیوانگی، باید به زنجیر زلفهای دو طرفه آن بپردازیم.
جلوه الا الله ار خواهی چو منصوران یار
کوس سبحانی فراز دار لا باید زدن
هوش مصنوعی: اگر بخواهی زیبایی خداوند را ببینی، مانند منصور حلاج (که به عشق خداوند جان خود را فدای او کرد) باید هر روز در دل خود صدای جلال و عظمت او را بشنوی و به دنیا ننگری، زیرا برای رسیدن به حقیقت، باید از چیزهای سطحی و مادی دوری کنی.
در خم چوگان کثرت بودن از ناراستیست
گوی از میدان توحید خدا باید زدن
هوش مصنوعی: در دنیای پر از تنوع و تفاوتها، با توجه به اینکه این کثرت و چندگانگی میتواند باعث انحراف از مسیر درست شود، باید به سوی وحدت و یگانگی خداوند حرکت کرد و در این مسیر هدف اصلی را دنبال کرد.
گر به کشتن دست بدهد پای هشتن در وصال
پیش روی دوست در خون دست و پا باید زدن
هوش مصنوعی: اگر دستانت به کشتن دراز شود، برای رسیدن به دوست باید با پای خود در خون دست و پا بزنی.
کی رسی ای پایبند تن به سربازان یار
گام در این ره به آیین صفا باید زدن
هوش مصنوعی: به کجا میروی ای کسی که به جسم خود وابستهای؟ برای تحقق عشق و رسیدن به پاکی، باید وارد این مسیر شوی و قدم برداری.
در قفای بنده معنی قدم خواهی نهاد
حشمت سلطان صورت را قفا باید زدن
هوش مصنوعی: اگر بخواهی معنای واقعی من را درک کنی، باید از جلو به من نگاه کنی، زیرا برای رسیدن به مقام و شکوه سلطنت، باید از پشت آن را ترک کرد.

صفای اصفهانی