گنجور

شمارهٔ ۱۱۷

شاهد ماهست مخفی در ظهور خویشتن
آفتاب ماست در جلباب نور خویشتن
احمد ما بست احرام از در دیر طلب
تا مشرف شد بمعراج حضور خویشتن
موسی جان را بصیرت داد و از شاخ درخت
نوبت انی انا الله زد بطور خویشتن
داد دل را نغمه داودی و بی حرف و صوت
خواند در کهسار و در وادی زبور خویشتن
زیر پر بگرفت بدو و ختم را چون جلوه کرد
آن سلیمان حقیقت در ظهور خویشتن
عیسی ما را بشارت داد بر نور وجود
آفتاب روح با اندام عور خویشتن
کامل ما نقطه شد در تحت بای اسم ذات
گشت ساری در حروف و در سطور خویشتن
یار بر کون و مکان بگذشت و جان تازه داد
هر دل و هر جان که دید اندر عبور خویشتن
از کمال ذات آمد تا هیولای نخست
کامل مطلق که نپسندد قصور خویشتن
از کنار جوی خود رویاند سرو قد خویش
در بهشت خود خرامان کرد حور خویشتن
من بخاک افتاده بودم کرد بر رویم نگاه
چشم نگشاید بکس یار ار غرور خویشتن
غیرتش خاکستر بود صفا بر باد داد
سوخت ما را یار با عشق غیور خویشتن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاهد ماهست مخفی در ظهور خویشتن
آفتاب ماست در جلباب نور خویشتن
هوش مصنوعی: ماه در اصل به زیبایی و جذابیت اشاره دارد، که به طور پنهانی در وجود خود دارد. آفتاب، نماد روشنی و نور است که در واقع، در لباس و پوشش خود، به زیبایی و درخشش ماه اشاره می‌کند. به عبارت دیگر، زیبایی‌های پنهان وجود در باطن خود را نمایان می‌سازند.
احمد ما بست احرام از در دیر طلب
تا مشرف شد بمعراج حضور خویشتن
هوش مصنوعی: احمد (پیامبر اسلام) برای عبادت و نزدیکی به خداوند، نیت خود را با آداب خاصی آنچنان که در دین مقرر شده است، اعلام کرد و به جایگاه والای روحانی و معنوی خود رسید.
موسی جان را بصیرت داد و از شاخ درخت
نوبت انی انا الله زد بطور خویشتن
هوش مصنوعی: موسی، که جانش پر از بصیرت و درک بود، از درختی که نداهایی از خدا را می‌داد، صداهایی شنید که به او گفتند او خداست. این حالت به گونه‌ای بود که او این پیام را به طور مستقیم و در نهایت وضوح دریافت کرد.
داد دل را نغمه داودی و بی حرف و صوت
خواند در کهسار و در وادی زبور خویشتن
هوش مصنوعی: دل را به زیبایی و بدون کلام و صدا آهنگ داود گلی می‌خواند، در کوه‌ها و در دشت‌های زبور خود.
زیر پر بگرفت بدو و ختم را چون جلوه کرد
آن سلیمان حقیقت در ظهور خویشتن
هوش مصنوعی: زیر سایه او، قدرت و تسلطی به سوی او ایجاد شد و وقتی که آن حقیقت بزرگ و باشکوه خود را نشان داد، مانند سلیمان در عظمت و شکوه، نمایان شد.
عیسی ما را بشارت داد بر نور وجود
آفتاب روح با اندام عور خویشتن
هوش مصنوعی: عیسی به ما خبر داد که نور وجود آفتاب روح، حتی در وجود ناتوان و ناقص خود نیز روشن است.
کامل ما نقطه شد در تحت بای اسم ذات
گشت ساری در حروف و در سطور خویشتن
هوش مصنوعی: تمام وجود ما به نقطه‌ای تبدیل شد، و در زیر نام ذات، به شکل‌هایی در کلمات و خطوط خود جاری گشت.
یار بر کون و مکان بگذشت و جان تازه داد
هر دل و هر جان که دید اندر عبور خویشتن
هوش مصنوعی: دوست از جایی عبور کرد و هر دل و جان را زنده کرد و جان تازه‌ای به آن‌ها بخشید.
از کمال ذات آمد تا هیولای نخست
کامل مطلق که نپسندد قصور خویشتن
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این نکته می‌پردازد که وجود خالق، در نهایت کمال و بی‌نقصی است و هیچ چیز ناقص و کم‌بود را نمی‌پذیرد. به عبارت دیگر، ذات الهی به گونه‌ای است که نمی‌تواند کمبودها یا نواقص را در خود قبول کند، و این کمال مطلق از همان آغاز وجود داشته است.
از کنار جوی خود رویاند سرو قد خویش
در بهشت خود خرامان کرد حور خویشتن
هوش مصنوعی: در کنار چشمه، درخت سروی رشد کرد و بهشتی که داشت، زیبایی و جذابیت خود را به نمایش گذاشت.
من بخاک افتاده بودم کرد بر رویم نگاه
چشم نگشاید بکس یار ار غرور خویشتن
هوش مصنوعی: من به زمین افتاده بودم و او بر روی من نگاهی انداخت، اما هیچکس نتوانست به خاطر غرور خود چشمش را باز کند و مرا ببیند.
غیرتش خاکستر بود صفا بر باد داد
سوخت ما را یار با عشق غیور خویشتن
هوش مصنوعی: غیرت او مانند خاکستر بود و آرامش را به باد داد. محبوب ما با عشق شدید و غیرت خود، ما را سوزاند.

حاشیه ها

1401/08/24 15:10
مجید ع

وزن شعر 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

است