گنجور

شمارهٔ ۱۱

پس دیوار تن بر شده ماهیست عجب
بمنش با نظر لطف نگاهیست عجب
دل بر پادشه دولت پاینده فقر
از ره عشق مرا برد که راهیست عجب
از کف مرگ توان جست بهمدستی عشق
عشق در حادثه مرگ پناهیست عجب
طاعت عشق صوابست که مقبول خداست
سر بی عشق بتن بار گناهیست عجب
عجب از یوسف دل نیست که افتاد بچاه
کنده زیر رسن زلف تو چاهیست عجب
باز بر بسته پر و صعوه پرد با پر باز
عرصه کون و مکان شعبده گاهیست عجب
دعوی عشق مرا حسن دلیلست قوی
شاهد حسن ترا عشق گواهیست عجب
ایکه محبوب جهانی تو ببستان بهشت
رسته از باغ رخت مهر گیاهست عجب
آسمان پست و تو سلطان بلند اختر حسن
بنشین بر دل وارسته که گاهیست عجب
پادشه بنده فقرست که از سایه دوست
بر سر پادشه فقر کلاهیست عجب
دل ما دستگه سلطنت شاه صفاست
بنده شاه صفائیم که شاهیست عجب

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پس دیوار تن بر شده ماهیست عجب
بمنش با نظر لطف نگاهیست عجب
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به ارتباط و تعامل انسانی اشاره دارد. می‌توان گفت که بدن انسان به مانند دیواری است که ممکن است در اولین نگاه ترسناک یا جدی به نظر برسد، اما با نگاهی مهربان و لطف‌آمیز به درون آن پی می‌بریم که زیبایی و لطافت در آن نهفته است. در واقع، این نگاه محبت‌آمیز می‌تواند به درک بهتر و عمیق‌تری از فرد کمک کند.
دل بر پادشه دولت پاینده فقر
از ره عشق مرا برد که راهیست عجب
هوش مصنوعی: دل من به عشق پادشاهی که همیشه بر سرِ قدرت و ثروت باقی بماند، وابسته است. فقر و تنگدستی که بر اثر این عشق به من رسید، راهی عجیب و غریب است.
از کف مرگ توان جست بهمدستی عشق
عشق در حادثه مرگ پناهیست عجب
هوش مصنوعی: در زندگی، نمی‌توان از دست مرگ فرار کرد، اما عشق می‌تواند در این لحظات سخت و در مواجهه با مرگ، به ما آرامش و پناه بدهد. این موضوعی شگفت‌انگیز است.
طاعت عشق صوابست که مقبول خداست
سر بی عشق بتن بار گناهیست عجب
هوش مصنوعی: اطاعت از عشق از نظر خداوند درست و مقبول است، اما سر بدون عشق، به مانند باری سنگین از گناه است که شگفت‌انگیز است.
عجب از یوسف دل نیست که افتاد بچاه
کنده زیر رسن زلف تو چاهیست عجب
هوش مصنوعی: عجیب است که دل یوسف در چاهی افتاده که زیر زلف تو قرار دارد. این چاه به نوعی سمبل عمق احساسات و ارتباطی است که با تو دارد.
باز بر بسته پر و صعوه پرد با پر باز
عرصه کون و مکان شعبده گاهیست عجب
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که پروازش را متوقف کرده، دوباره بال‌هایش را باز می‌کند و با آن‌ها پرواز می‌کند. در این دنیا و فضا، هر لحظه شگفتی‌ها و ترفندهای عجیبی وجود دارد که ما را می‌تواند شگفت‌زده کند.
دعوی عشق مرا حسن دلیلست قوی
شاهد حسن ترا عشق گواهیست عجب
هوش مصنوعی: محبت من به تو، نشانه‌ای قوی و معتبر است که حسن و زیبایی‌ات را ثابت می‌کند. در عجبم که عشق تو هم، خود شاهدی بر زیباییت است.
ایکه محبوب جهانی تو ببستان بهشت
رسته از باغ رخت مهر گیاهست عجب
هوش مصنوعی: محبوبی که تویی، بهشتی است که از باغ زیبایی تو به وجود آمده و عشق تو مانند گیاهی در آن رشد کرده است. این حقیقت شگفت‌انگیز است.
آسمان پست و تو سلطان بلند اختر حسن
بنشین بر دل وارسته که گاهیست عجب
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و عظمت یک شخصیت مهم اشاره می‌کند. او می‌گوید که در برابر عظمت آسمان، این شخص با ویژگی‌های خاص، مانند یک سلطان بر دل آزادگان نشسته است. این نمایانگر زیبایی و جذبه‌ای است که گاهی واقعاً محیرالعقول به نظر می‌رسد.
پادشه بنده فقرست که از سایه دوست
بر سر پادشه فقر کلاهیست عجب
هوش مصنوعی: پادشاهی که در فقر به سر می‌برد، نشان می‌دهد که در سایه‌ی دوستی، خود نیز فقیر است. این واقعیت جالبی است.
دل ما دستگه سلطنت شاه صفاست
بنده شاه صفائیم که شاهیست عجب
هوش مصنوعی: دل ما مرکز سلطنت شاه صفاست و ما بندگان او هستیم، او شاهی است شگفت‌انگیز.