شمارهٔ ۲۳ - فی التغزل
ای مشک تو در چین و در شکن
آشوب ختا فتنه ختن
ای عود تو بر آفتاب دود
ای دود تو بر ماه پیرهن
زلفست بر آن روی همچو ماه
یا لخلخه عود بر سمن
یا دستهای از سنبل سیاه
رستهست ز باغ بهار من
ماهست ولی ماه آسمان
از لاله ندارد چو او دهن
سروست ولی سرو بوستان
چونان نخرامیده در چمن
از سرو بسی بهترست و ماه
سرویست که با ماه مقترن
از این خط و از این ذقن فتاد
مور من بیچاره در لگن
شد با رسن زلف او به چاه
تا دید دل ساده آن ذقن
برتافت سر طره به تاب
دل ماند درین چاه بی رسن
دارم وثنی در سرای دل
او را همه اعضای من شمن
جز من بود آیا موحدی
باشد دل او خانه و شن
آن دل که به مژگان آن پریست
چون مرغ مسمن به باب زن
یا در شکن آن دو زلف حور
در دست دو هندوی راهزن
شمارهٔ ۲۲ - وله ایضا: ای دل ار آگهی از مسلک صاحب نظرانشمارهٔ ۲۴ - در حکمت و موعظه و نکوهش اهل دنیا فرموده است: بیان حکمت الصوم لیست سر سخن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل فاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای مشک تو در چین و در شکن
آشوب ختا فتنه ختن
هوش مصنوعی: ای مشک، تو در چین و در زیباییهای خود، فتنه و آشوب را به وجود میآوری.
ای عود تو بر آفتاب دود
ای دود تو بر ماه پیرهن
هوش مصنوعی: منظر زیبای تو مانند عودی است که در برابر نور خورشید دود میکند و این دود شبیه به پیراهنی از ماه میباشد.
زلفست بر آن روی همچو ماه
یا لخلخه عود بر سمن
هوش مصنوعی: موهای او مانند ماه زیبا و درخشان است، مانند بخار عود که بر روی گلهای سمن میرقصد.
یا دستهای از سنبل سیاه
رستهست ز باغ بهار من
هوش مصنوعی: با دستهای از سنبلهای سیاه از باغ بهار من شکوفا شده است.
ماهست ولی ماه آسمان
از لاله ندارد چو او دهن
هوش مصنوعی: ماه در آسمان است، اما هیچ چیز به زیبایی او نمیرسد.
سروست ولی سرو بوستان
چونان نخرامیده در چمن
هوش مصنوعی: سرو وجود دارد، اما از آنجایی که در باغ به آرامی حرکت نمیکند، مانند نان که نرم و بیحرکت است، زیباییاش کمتر به چشم میآید.
از سرو بسی بهترست و ماه
سرویست که با ماه مقترن
هوش مصنوعی: از درخت سرو زیباتر است و ماهی که با سرو همراه است.
از این خط و از این ذقن فتاد
مور من بیچاره در لگن
هوش مصنوعی: بخاطر وضعیتی که دارم و در شرایط دشواری قرار گرفتهام، به نوعی دچار مشکل و گرفتاری شدهام.
شد با رسن زلف او به چاه
تا دید دل ساده آن ذقن
هوش مصنوعی: با رسن زلف او به چاه افتاد، تا وقتی که دل سادهام آن ذقن را دید.
برتافت سر طره به تاب
دل ماند درین چاه بی رسن
هوش مصنوعی: موهای زیبای او همچون نوری میدرخشد و دل من در عمیقترین چاهی باقیمانده که راه نجاتی ندارد.
دارم وثنی در سرای دل
او را همه اعضای من شمن
هوش مصنوعی: او در دل من مانند یک گردآورنده افکار و احساسات وجود دارد، به طوری که همه وجود من به نوعی تحت تأثیر اوست.
جز من بود آیا موحدی
باشد دل او خانه و شن
هوش مصنوعی: آیا کسی غیر از من وجود دارد که دلش فقط برای خدا باشد و هیچ چیز دیگری را در آن نیافریند؟
آن دل که به مژگان آن پریست
چون مرغ مسمن به باب زن
هوش مصنوعی: آن دختر پریچهره که مژههایش مانند پرهای نرمی است، مانند مرغ چاق و خوشحال به آرامی قدم زده و خود را نمایش میدهد.
یا در شکن آن دو زلف حور
در دست دو هندوی راهزن
هوش مصنوعی: شاید به این معنا باشد که در میان زلفهای معشوقی زیبا و دلربا، افرادی شجاع و قوی وجود دارند که خطرات را به جان میخرند. این افراد به مانند دزدان شجاعی هستند که در مسیری پر از خطر، با انگیزههای خاص خود حرکت میکنند.