گنجور

شمارهٔ ۸

سودم به خاک پایش روی نیاز خود را
فارغ شدم ز دنیا کردم نماز خود را
هرگز نمی کند شمع دیگر چراغ روشن
پروانه گر نماید سوز و گداز خود را
سرچشمهٔ بقا را با زلف او چه نسبت
کی می دهم به حیوان عمر دراز خود را
رفتیم تا سر خم لبریز شکوه دیدیم
کردیم با صراحی افشای راز خود را
پوشیده چون سعیدا معنی لباس صورت
سر حقیقت خود کردم مجاز خود را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سودم به خاک پایش روی نیاز خود را
فارغ شدم ز دنیا کردم نماز خود را
هوش مصنوعی: به عشق او به جایی رسیدم که تمام نیازهایم را در سایه‌ی او یافتم و دیگر از مشکلات دنیایی رنج نمی‌برم. در این حالت، در واقع عبادت و راز و نیاز خود را انجام می‌دهم.
هرگز نمی کند شمع دیگر چراغ روشن
پروانه گر نماید سوز و گداز خود را
هوش مصنوعی: هرگز شمع دیگری نمی‌تواند نوری مانند پروانه‌ای که خود را در آتش عشق می‌سوزاند، به وجود آورد.
سرچشمهٔ بقا را با زلف او چه نسبت
کی می دهم به حیوان عمر دراز خود را
هوش مصنوعی: وجود او را که زنده‌گی را به من هدیه می‌دهد، با زلفش مقایسه نمی‌کنم و نمی‌خواهم عمر طولانی‌ام را به آن‌چه که از طبیعت و حیوانات نشأت می‌گیرد، مرتبط سازم.
رفتیم تا سر خم لبریز شکوه دیدیم
کردیم با صراحی افشای راز خود را
هوش مصنوعی: ما به جایی رسیدیم که پر از عظمت و زیبایی بود، و در آنجا با کاسه‌ای در دست، راز دل خود را بیان کردیم.
پوشیده چون سعیدا معنی لباس صورت
سر حقیقت خود کردم مجاز خود را
هوش مصنوعی: من مانند سعید لباس ظاهری خود را پوشانده‌ام و حقیقت واقعی‌ام را در پس این ظاهر پنهان کرده‌ام.