گنجور

شمارهٔ ۷

الهی حل مگردان تا قیامت مشکل ما را
مکن چون لاله پیدا در جهان داغ دل ما را
خیالی ساز یارب هر جا که در بزم ما سازد
بپرداز از حکایت های عالم محفل ما را
به شادی بگذران از تنگنای زندگی یارب
مبادا غم در این وادی زند ره، محمل ما را
نمی خواهیم در محشر بهای خون خود از کس
همان کن روبرو یک بار با ما قاتل ما را
به آبروی خشک خویشتن شادیم چو گوهر
مبادا تر کنی با آب حیوان ساحل ما را
ز بی دردان عالم درد ما را کس چرا پرسد
که غیر از صاحب دل کس نمی داند دل ما را
چو گردد استخوانم نرم ای پیر مغان بشنو
که گر افتد نه برداری ز پای خم گل ما را
دل ما را همین سرگرم دارد در خرابی‌ها
که کس جز ما نمی‌داند سعیدا منزل ما را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الهی حل مگردان تا قیامت مشکل ما را
مکن چون لاله پیدا در جهان داغ دل ما را
هوش مصنوعی: پروردگارا، مشکلات ما را تا قیامت حل نکن، زیرا درد دل ما مانند لاله‌ای نمایان در این جهان است.
خیالی ساز یارب هر جا که در بزم ما سازد
بپرداز از حکایت های عالم محفل ما را
هوش مصنوعی: ای خدا، آرزوی من این است که هر جا که در گردهمایی ما شور و نشاطی به پا می‌شود، افسانه‌ها و داستان‌های عالم را فراموش کنیم و تنها به محفل خودمان بپردازیم.
به شادی بگذران از تنگنای زندگی یارب
مبادا غم در این وادی زند ره، محمل ما را
هوش مصنوعی: خداوندا، عمر ما را در شادی سپری کن و نگذار که غم و اندوه به این مسیر زندگی ما وارد شود و ما را به زحمت بیندازد.
نمی خواهیم در محشر بهای خون خود از کس
همان کن روبرو یک بار با ما قاتل ما را
هوش مصنوعی: نمی‌خواهیم در روز رستاخیز، برای خون خود از کسی طلب بهایش کنیم. تنها یک بار کافی است که قاتل ما رو در رو با ما بیاید.
به آبروی خشک خویشتن شادیم چو گوهر
مبادا تر کنی با آب حیوان ساحل ما را
هوش مصنوعی: ما به خاطر احترام و آبروی خود خوشحالیم و امیدواریم که مبادا با آبی که از دریا می‌آید، زیبایی و اصالت ما را تحت‌الشعاع قرار دهی.
ز بی دردان عالم درد ما را کس چرا پرسد
که غیر از صاحب دل کس نمی داند دل ما را
هوش مصنوعی: هیچ کس از درد ما نمی‌پرسد، چون تنها کسانی که دل دارند می‌توانند احساس ما را درک کنند.
چو گردد استخوانم نرم ای پیر مغان بشنو
که گر افتد نه برداری ز پای خم گل ما را
هوش مصنوعی: وقتی که بدنم نرم شود، ای پیر مغان، به یاد داشته باش که اگر من به زمین بیفتم، نمی‌توانی از پایم گل ما را برداری.
دل ما را همین سرگرم دارد در خرابی‌ها
که کس جز ما نمی‌داند سعیدا منزل ما را
هوش مصنوعی: دل ما در خرابی‌ها سرگرم است، چون کسی جز ما از وضعیت و حال منزل ما خبری ندارد، ای سعید.