گنجور

شمارهٔ ۶۸

صبحدم شیری که مهر دایه ام در کام ریخت
خون دل شد شام غم از دیده ام ایام ریخت
سرخ ناگردیده ریزد خون دل را دل به زور
حیف این می را که از خم ساقی ما خام ریخت
ساقی بزم طرب تا عقل دوراندیش شد
رنگ مینا را شکست و آبروی جام ریخت
آسمان هر مایهٔ نازی که پیدا کرده بود
جمله را یکبارگی در پای این اندام ریخت
آسمان، کوکب نما کی بود دست قدرتش؟
دامنی از داغ ما پر کرد و بر این بام ریخت
دوش بر حال شهیدان گریه اش دانی چه بود
بر دماغ آشفتگانش روغن بادام ریخت
دیدن ذاتش سعیدا درخور این دیده نیست
در خیال او پر اندیشه از اوهام ریخت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبحدم شیری که مهر دایه ام در کام ریخت
خون دل شد شام غم از دیده ام ایام ریخت
هوش مصنوعی: در صبحگاه، شیری که دایه‌ام از مهرش در دهانم ریخت، دلی پراحساس و غمگین به وجود آورد و شب غم را از چشمانم به یاد ایام گذشته جاری کرد.
سرخ ناگردیده ریزد خون دل را دل به زور
حیف این می را که از خم ساقی ما خام ریخت
هوش مصنوعی: به خاطر احساسات عمیق و زخم‌های دل، نمی‌توانم خود را در حالی که از می زلال و عطرآگین ساقی می‌نوشم، آرام و ساکت نگه دارم. این شراب، که به صورت ناپسند و بی‌سر و سامان درون خم ریخته شده، ارزش این همه درد و رنج را ندارد.
ساقی بزم طرب تا عقل دوراندیش شد
رنگ مینا را شکست و آبروی جام ریخت
هوش مصنوعی: ای ساقی، در این جشن خوشی، وقتی که عقل و خرد به دور اندیشی مشغول شدند، رنگ مینا ترک برداشت و اعتبار جام از بین رفت.
آسمان هر مایهٔ نازی که پیدا کرده بود
جمله را یکبارگی در پای این اندام ریخت
هوش مصنوعی: آسمان هر زیبایی که داشته، یک‌باره همه را در مقابل این اندام پراکنده کرده است.
آسمان، کوکب نما کی بود دست قدرتش؟
دامنی از داغ ما پر کرد و بر این بام ریخت
هوش مصنوعی: آسمان وقتی نشان‌دهنده قدرتش بود که دامن خود را از غم و درد ما پر کرد و آن را بر این بام ریخت.
دوش بر حال شهیدان گریه اش دانی چه بود
بر دماغ آشفتگانش روغن بادام ریخت
هوش مصنوعی: دیشب بر حال شهیدان گریه کرده، می‌دانی چه احساسی داشت؟ اشک‌هایش را بر چهره آشفتگان ریخت، مانند روغن بادام که بر پوست می‌زنند.
دیدن ذاتش سعیدا درخور این دیده نیست
در خیال او پر اندیشه از اوهام ریخت
هوش مصنوعی: دیدن حقیقت او باعث خوشحالی است، اما این نگاه برای این چشم شایستگی ندارد. در خیال او، ذهن پر از تصورات و خیالات غیرواقعی است.