گنجور

شمارهٔ ۶۹

گفتگوی حشر راحت از دل دیوانه ریخت
چشم ما خواب گرانی داشت این افسانه ریخت
خون بلبل را به جوش آورد گل را رنگ داد
در چمن هر قطره صهبایی که از پیمانه ریخت
عشق دل ها را فشرد و چشم ها را آب داد
گرچه از خم برد ساقی باده در پیمانه ریخت
سیل، راه خانهٔ ما را نخواهد یافت حیف
پیشتر از او در و دیوار این ویرانه ریخت
بر سر دامی که زاهد از ردایش کرده پهن
در فریب [و] گول مرغان سبحهٔ صد دانه ریخت
از ره هوش و دل و جان ای سعیدا گوش دار
کاین غزل از خامهٔ صائب عجب مستانه ریخت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتگوی حشر راحت از دل دیوانه ریخت
چشم ما خواب گرانی داشت این افسانه ریخت
هوش مصنوعی: گفت‌وگویی در زمینه روز رستاخیز باعث شد که درد و جنون در دل عاشق فرو بریزد؛ گوینده در این گفتگو به یاد آورد که چشم‌هایش خواب‌های سنگینی را تجربه می‌کردند و این داستان را به زندگی‌اش ارتباط داد.
خون بلبل را به جوش آورد گل را رنگ داد
در چمن هر قطره صهبایی که از پیمانه ریخت
هوش مصنوعی: خون بلبل موجب شد که گل به رنگ درآید و در چمن، هر قطره‌اي از شراب که از پیاله ریخته شد.
عشق دل ها را فشرد و چشم ها را آب داد
گرچه از خم برد ساقی باده در پیمانه ریخت
هوش مصنوعی: عشق می‌تواند دل‌ها را به هم نزدیک کرده و احساسات عاطفی را به وجود آورد، به طوری که اشک‌ها از چشمان جاری شود. حتی اگر شراب از ظرفی ریخته شود، این احساسات همچنان قوی و深 احساس می‌شود.
سیل، راه خانهٔ ما را نخواهد یافت حیف
پیشتر از او در و دیوار این ویرانه ریخت
هوش مصنوعی: سیل نتواند به خانهٔ ما برسد، چون پیش از آن ویرانهٔ ما خراب شده است.
بر سر دامی که زاهد از ردایش کرده پهن
در فریب [و] گول مرغان سبحهٔ صد دانه ریخت
هوش مصنوعی: زاهد به خاطر فریب و فریب دادن پرندگان، دامی را که با ردایش گسترده، بر پا کرده، عده‌ای دانه‌های تسبیح به تعداد صد دانه در آن ریخته است. این عمل نشان‌دهنده‌ی نیت فریب کارانه اوست.
از ره هوش و دل و جان ای سعیدا گوش دار
کاین غزل از خامهٔ صائب عجب مستانه ریخت
هوش مصنوعی: ای سعیدا، با هوش و دل و جانت به این شعر گوش کن؛ زیرا این غزل به طور شگفت‌انگیزی از قلم صائب جاری شده است.