شمارهٔ ۶۴
تو جان و من به جانت گشته طالب
تو نور دیده و از دیده غایب
چنان قانون شرعت زد بر آهنگ
که از می شد لب پیمانه تایب
جهان بس خورده با هم فرق نتوان
که در این دوران غرایب از عجایب
ز دست خویش در آتش فتادی
که در معنی اقارب شد عقارب
مکن در کار او عیبی که پیداست
سعیدا چون قلم در دست کاتب
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو جان و من به جانت گشته طالب
تو نور دیده و از دیده غایب
هوش مصنوعی: تو برای من مانند جانی هستی و من برای وجود تو، همواره در پی توام؛ تو همچون نوری در چشم من هستی، ولی از دیدگانم دوری.
چنان قانون شرعت زد بر آهنگ
که از می شد لب پیمانه تایب
هوش مصنوعی: قانون دین به قدری قوی و تأثیرگذار بود که حتی بر روی آواز و لحن زندگی نیز اثر گذاشت و به گونهای بود که شراب در پیمانه نمیماند.
جهان بس خورده با هم فرق نتوان
که در این دوران غرایب از عجایب
هوش مصنوعی: در این دنیا، همه چیز به شکلهای مختلفی وجود دارد و نمیتوان انتظار داشت که در این زمانه عجایب و شگفتیها از هم جدا باشند.
ز دست خویش در آتش فتادی
که در معنی اقارب شد عقارب
هوش مصنوعی: تو به خاطر کارهای خودت به دردسر افتادی و در واقع نزدیکان و دوستانت که باید حمایتت کنند، به دشمنانت شباهت پیدا کردند.
مکن در کار او عیبی که پیداست
سعیدا چون قلم در دست کاتب
هوش مصنوعی: در کار او نکتهای را عیبجویی نکن که واضح و روشن است، ای سعید! مانند این است که قلم در دست نویسنده است.

سعیدا