گنجور

شمارهٔ ۵۷

در خم هر حلقهٔ زلفش رهین است آفتاب
سایه سان پیش قد او بر زمین است آفتاب
مزرع حسنی که گردون است خاک ریشه اش
از برای روزی خود خوشه چین است آفتاب
نور چشم از مهر افزونتر نماید در نظر
از برای دیدهٔ ما دوربین است آفتاب
کیست یارب آن سواری کز غرور حسن او
آسمان با این بزرگی اسب و زین است آفتاب
عرش باشد حلقهٔ مهری به انگشت صفات
آسمان فیروزه و نقش نگین است آفتاب
گه پریشان می کند گه غنچه می سازد چو زلف
با سیه بختان سعیدا این چنین است آفتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در خم هر حلقهٔ زلفش رهین است آفتاب
سایه سان پیش قد او بر زمین است آفتاب
هوش مصنوعی: آفتاب در سایهٔ موهای او گرفتار شده و به خاطر قامت بلندش، بر روی زمین影 می‌اندازد.
مزرع حسنی که گردون است خاک ریشه اش
از برای روزی خود خوشه چین است آفتاب
هوش مصنوعی: زمین زیبایی که آسمان آن را در بر گرفته، ریشه‌اش برای فراهم کردن روزی‌اش، خوشه‌چین آفتاب است.
نور چشم از مهر افزونتر نماید در نظر
از برای دیدهٔ ما دوربین است آفتاب
هوش مصنوعی: نور چشم که به ما می‌رسد، بیشتر از نور خورشید در نظر ما جلوه می‌کند، زیرا خورشید از دور به نظر می‌آید و برای دیدگان ما کمتر قابل دسترسی است.
کیست یارب آن سواری کز غرور حسن او
آسمان با این بزرگی اسب و زین است آفتاب
هوش مصنوعی: کیست آن سوار که به خاطر زیبایی‌اش آسمان به این بزرگی حسرت می‌خورد، به طوری که حتی آفتاب هم تحت تأثیر قرار گرفته است؟
عرش باشد حلقهٔ مهری به انگشت صفات
آسمان فیروزه و نقش نگین است آفتاب
هوش مصنوعی: در این بیت، بیان شده است که آسمان با ویژگی‌هایش مانند یک حلقه‌ای از مهر و محبت بر انگشت طبیعت قرار دارد. رنگ آسمان مانند فیروزه می‌باشد و نقش و نگار آن مانند تابش آفتاب زیبا و درخشان است.
گه پریشان می کند گه غنچه می سازد چو زلف
با سیه بختان سعیدا این چنین است آفتاب
هوش مصنوعی: گاهی آشفته می‌کند و گاهی همچون غنچه زیبا می‌سازد. ای سعیدا، این فطرت آفتاب است که به دل‌های سیاه و بدبخت نیز چنین می‌تابد.