شمارهٔ ۴۹
بی رمز درد، کس نشود آشنای ما
خالی ز ناله نیست نی بوریای ما
ماییم هر چه هست نماییم هر چه هست
از ما پر است عالم و خالی است جای ما
با سنگ طینتان چه کند نرمی زبان
با دل شکسته کار کند مومیای ما
دست طمع ز دامن دوران بریده ایم
کفش زمانه راست نیامد به پای ما
خود را به تیر آه غریبان سپر مکن
خم شد کمان چرخ به زور دعای ما
عمری است در مقام رضا ایستاده ایم
هرگز ناوفتاده ز پا این عصای ما
ما گردباد وادی حیرانی خودیم
جز آه ما نگشته کسی گرد وای ما
هرگز نداده دولت دیدار رو مگر
از پا فتاده سایهٔ بال همای ما؟
بلبل به باد داد هر آن برگ گل که داشت
بشنود تا نوای دل بینوای ما
گر شمع من تو باشی و پروانه ات منم
روز جزا وصال تو باشد جزای ما
انگشت خود گزید سعیدا چو ماه نو
تا دید ضعف طالع نشو و نمای ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی رمز درد، کس نشود آشنای ما
خالی ز ناله نیست نی بوریای ما
هوش مصنوعی: بدون درک و شناخت دردها، کسی با ما آشنا نمیشود؛ زندگی ما خالی از ناله و فریاد نیست.
ماییم هر چه هست نماییم هر چه هست
از ما پر است عالم و خالی است جای ما
هوش مصنوعی: ما هرآنچه هستیم را نشان میدهیم و هر چه وجود دارد از ما پر شده است، در حالی که جای ما در این عالم خالی است.
با سنگ طینتان چه کند نرمی زبان
با دل شکسته کار کند مومیای ما
هوش مصنوعی: نرمی و لطافت کلام به تنهایی نمیتواند دل شکسته را ترمیم کند، مانند اینکه سنگ نمیتواند با لطافت طینت (خاک) نوعی تغییر ایجاد کند. در واقع، روح و جان ما نیازمند توجه و محبت واقعی است تا بهبود یابد.
دست طمع ز دامن دوران بریده ایم
کفش زمانه راست نیامد به پای ما
هوش مصنوعی: از آرزوهای بیجا و ناممکن فاصله گرفتهایم، زیرا زمانه بر وفق مراد ما پیش نمیرود.
خود را به تیر آه غریبان سپر مکن
خم شد کمان چرخ به زور دعای ما
هوش مصنوعی: خودت را در برابر درد و غم بیگانگان قرار نده؛ زیرا دعای ما باعث شده که وضعیت بهتری پیدا کنیم و همچون کمان که با فشار خم میشود، سرنوشت نیز به نوعی تحت تأثیر قرار گرفته است.
عمری است در مقام رضا ایستاده ایم
هرگز ناوفتاده ز پا این عصای ما
هوش مصنوعی: سالهاست که در حال پذیرش سرنوشت خود ایستادهایم و هرگز از پا نیفتادهایم، این عصای ما نشانگر استقامت و استواریمان است.
ما گردباد وادی حیرانی خودیم
جز آه ما نگشته کسی گرد وای ما
هوش مصنوعی: ما در وادی حیرت و سردرگمی خود همچون گردبادی هستیم و تنها صدای آههای ماست که کسی را به گرد ما نمیآورد.
هرگز نداده دولت دیدار رو مگر
از پا فتاده سایهٔ بال همای ما؟
هوش مصنوعی: هرگز کسی خوشبختی و سعادت را در دیدار چهرهٔ ما ندیده است، مگر اینکه آن شخص از شدت شوق و محبت به ما، از پا درافتاده باشد.
بلبل به باد داد هر آن برگ گل که داشت
بشنود تا نوای دل بینوای ما
هوش مصنوعی: بلبل تمام برگهای گل را به باد سپرد تا صدای دل شکستۀ ما را بشنود.
گر شمع من تو باشی و پروانه ات منم
روز جزا وصال تو باشد جزای ما
هوش مصنوعی: اگر تو شمع من باشی و من پروانهی تو، روز قیامت، دیدار تو پاداش ما خواهد بود.
انگشت خود گزید سعیدا چو ماه نو
تا دید ضعف طالع نشو و نمای ما
هوش مصنوعی: سعید مانند ماه نو، انگشتش را به دندان گرفته و به تماشای نشانههای ضعف سرنوشت و عدم رشد و شکوفایی اش مینگرد.

سعیدا