گنجور

شمارهٔ ۳۳

بشکند آن تندخو چون آستین جامه را
می کند خون شهیدان زینت هنگامه را
در بیان آن کمر از مو قلم کردم نشد
از خیال خود تراشیدم بنان خامه را
می تواند زاهد بیچاره از سر بگذرد
لیک نتواند که بگذارد ز سر عمامه را
غنچهٔ مکتوب گل واگشت در صحن چمن
می روم از خویش می گویم جواب نامه را
گر نسیم فیض او بر ما اسیران بگذرد
می‌توان صد چاک زد چون گل سعیدا جامه را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشکند آن تندخو چون آستین جامه را
می کند خون شهیدان زینت هنگامه را
هوش مصنوعی: آن شخص خشمگین مانند آستین لباس پاره می‌شود و خون شهیدان زیبایی میدان را کم‌رنگ و تحت تاثیر قرار می‌دهد.
در بیان آن کمر از مو قلم کردم نشد
از خیال خود تراشیدم بنان خامه را
هوش مصنوعی: در زبان شعر، شاعری از زیبایی و جذابیت موی محبوبش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که سعی کرده است آن را به کلام و قلم خود تبدیل کند، اما نتوانسته است احساسات و زیبایی را به درستی به تصویر بکشد. او تلاش کرده تا با نوشتن، احساسات خود را بیان کند، اما نمی‌تواند آنچه را که در ذهن دارد به کلمات منتقل کند.
می تواند زاهد بیچاره از سر بگذرد
لیک نتواند که بگذارد ز سر عمامه را
هوش مصنوعی: زاهد دلسوخته می‌تواند همه چیز را رها کند و از زندگی‌اش بگذرد، اما نمی‌تواند عمامه‌اش را که نماد دینداری و زهد اوست، کنار بگذارد.
غنچهٔ مکتوب گل واگشت در صحن چمن
می روم از خویش می گویم جواب نامه را
هوش مصنوعی: غنچه‌ای که نوشته شده بود، در باغ شکفت. من از خودم دور می‌شوم و درباره‌ی پاسخ نامه صحبت می‌کنم.
گر نسیم فیض او بر ما اسیران بگذرد
می‌توان صد چاک زد چون گل سعیدا جامه را
هوش مصنوعی: اگر نسیم لطف و رحمت او بر ما که در بند هستیم بگذرد، می‌توانیم مانند گل خوشحال، صد چاک در لباس خود ایجاد کنیم.