گنجور

شمارهٔ ۳

مردمی، فهم، ادا، ترس خدا، رحم بجا
نازم آن چشم سیاه تو که دارد همه را
عشقبازی و فقیری و جنون و غم یار
دارم اینها همه را شکر خدا، نام خدا
نیست باکی ز حوادث چو تو یاور باشی
چه غم از ظلمت عصیان چو تویی راهنما
اثر پیر شدن قطع هوا و هوس است
کار شمشیر در این باب کند پشت دو تا
نصرت از هر طرفی روی دهد برد من است
جذبهٔ زلف دو تا یا کشش آه رسا
هر که را دید طمع بر دل و دینش بربست
چشم او هم به صفت نیست کم از چشم گدا
دور بینند و ز نزدیک نظر می پوشند
همه را چشم به هم دوخته چون بند قبا
عیب پوشیدن این طایفه عیبی است بزرگ
همچو آیینه از این روی نمایند صفا
همچو جغدی به خرابی بنشینی بهتر
نزد همت که روی در کنف بال هما
در مهمات جهان از که توان خواست مدد
موسیی را که بود حاجت کارش به عصا
می سپارم به تو جان و دل خود را اما
هر چه از دست تو آید نکنی باز خطا
بسکه در غیبت خود ریخته اند آب از رو
نیست چون مردمک دیده در این قوم حیا
دلبرم قصد به جان کرده سعیدا برخیز
گر تو را هست دلی جوهر خود را بنما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مردمی، فهم، ادا، ترس خدا، رحم بجا
نازم آن چشم سیاه تو که دارد همه را
هوش مصنوعی: ای مردم، تو اصلی‌ترین ویژگی‌های انسانی را داری؛ فهم و ادب و ترس از خداوند. به راستی که من به آن چشمان سیاه تو می‌بالم که همه را مجذوب خود می‌کند.
عشقبازی و فقیری و جنون و غم یار
دارم اینها همه را شکر خدا، نام خدا
هوش مصنوعی: به خاطر دارم که عشق، فقر، دیوانگی و غم محبوبم را تجربه کرده‌ام، و از همه این حالات به خاطر خداوند سپاسگزارم.
نیست باکی ز حوادث چو تو یاور باشی
چه غم از ظلمت عصیان چو تویی راهنما
هوش مصنوعی: هیچ نگرانی از اتفاقات و دشواری‌ها ندارم وقتی تو در کنارم هستی؛ چه غمی از نابسامانی‌ها دارم وقتی تو هدایت‌گر من هستی.
اثر پیر شدن قطع هوا و هوس است
کار شمشیر در این باب کند پشت دو تا
هوش مصنوعی: اثرات پیری، باعث کاهش تمایلات و آرزوها می‌شود. در این زمینه، کار شمشیر به عنوان نماد قدرت و جنگجویی می‌تواند بر دو حالت مختلف تاثیر بگذارد.
نصرت از هر طرفی روی دهد برد من است
جذبهٔ زلف دو تا یا کشش آه رسا
هوش مصنوعی: هر گاه یاری و پیروزی از هر سو بر من نازل شود، این موفقیت ناشی از جاذبه‌ی دو زلف محبوب است یا کشش ندا و آه عمیق من است.
هر که را دید طمع بر دل و دینش بربست
چشم او هم به صفت نیست کم از چشم گدا
هوش مصنوعی: هر کسی که بر دل و دین دیگران طمع ورزد، به همان اندازه که از او چشم می‌دوزد، می‌توان گفت که خودش نیز از نظر بینش و صداقت چیزی کمتر از چشم یک گدا ندارد.
دور بینند و ز نزدیک نظر می پوشند
همه را چشم به هم دوخته چون بند قبا
هوش مصنوعی: همه کسانی که از دور نظاره می‌کنند، به خاطر نزدیک بودن دیدگاه‌ها، چشمانشان را بسته‌اند و مانند دگمه‌های قبا به یکدیگر متصل شده‌اند.
عیب پوشیدن این طایفه عیبی است بزرگ
همچو آیینه از این روی نمایند صفا
هوش مصنوعی: نقص و ایراد داشتن هر جمعیتی، نقص بزرگی است و مانند آیینه‌ای است که به خوبی و روشنی خود را نشان می‌دهد.
همچو جغدی به خرابی بنشینی بهتر
نزد همت که روی در کنف بال هما
هوش مصنوعی: بهتر است که مانند جغد در ویرانی‌ها بمانی تا اینکه در کنار همت و بزرگواری، سر خود را پنهان کنی.
در مهمات جهان از که توان خواست مدد
موسیی را که بود حاجت کارش به عصا
هوش مصنوعی: در مسائل و مشکلات زندگی، از چه کسی می‌توان کمک خواست، مانند موسی که برای رفع نیازهایش به عصایش توسل جست.
می سپارم به تو جان و دل خود را اما
هر چه از دست تو آید نکنی باز خطا
هوش مصنوعی: من جان و دل خود را به تو می‌سپارم، اما امیدوارم که دیگر اشتباهی نکنی.
بسکه در غیبت خود ریخته اند آب از رو
نیست چون مردمک دیده در این قوم حیا
هوش مصنوعی: به دلیل غیبت طولانی‌اش، در میان مردم‌، به اندازه‌ای از او سخن گفته‌اند که انگار هیچ حیا و شرمی در این جمع وجود ندارد، مانند مردمکی که از چشم دور است و دیگر قابل رؤیت نیست.
دلبرم قصد به جان کرده سعیدا برخیز
گر تو را هست دلی جوهر خود را بنما
هوش مصنوعی: عشق من به جانم قصد دارد، ای سعید، بلند شو! اگر دلی در سینه‌ات هست، نشان بده ارزش واقعی‌ات را.