شمارهٔ ۲۷
نتوان یافت به خود منزل و مأوای تو را
که ندیده است به غیر از تو کسی جای تو را
عمرها شد که حنا کرده به خوبان بیعت
که به کام دل خود بوسه زند پای تو را
فرق ننهادم و تغییر ندیدم دیدم
مسجد و سبحه و زنار و کلیسای تو را
همه جا جای دل و جان عزیز است عزیز
خوب گردیدم و دیدم همه اعضای تو را
منت از دیده کشم گر تو نهی پا بر چشم
گرد خود گردم و کردم سر سودای تو را
می تواند به نفس گرم کند عالم را
کیست گوید سخن سرد سعیدای تو را
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نتوان یافت به خود منزل و مأوای تو را
که ندیده است به غیر از تو کسی جای تو را
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند جایی برای تو پیدا کند، چون هیچکس به جز تو، جایی شبیه تو را ندیده است.
عمرها شد که حنا کرده به خوبان بیعت
که به کام دل خود بوسه زند پای تو را
هوش مصنوعی: سالها گذشت که برای زیبا رویان عطر و رنگ به خود گرفتم تا این که به آرزوی خود برسم و پای تو را ببوسم.
فرق ننهادم و تغییر ندیدم دیدم
مسجد و سبحه و زنار و کلیسای تو را
هوش مصنوعی: من تفاوتی قائل نشدم و هیچ تغییری در دیدن اینها نکردم: مسجد و تسبیح و بند زن و کلیسای تو را.
همه جا جای دل و جان عزیز است عزیز
خوب گردیدم و دیدم همه اعضای تو را
هوش مصنوعی: در هر مکان، دل و جان انسان عزیز و ارزشمند است. من به خاطر تو خوب شدم و تمام اعضای بدن تو را مشاهده کردم.
منت از دیده کشم گر تو نهی پا بر چشم
گرد خود گردم و کردم سر سودای تو را
هوش مصنوعی: اگر تو مرا نادیده بگیری، من دیگر به کسی اهمیت نخواهم داد. به دور خود میچرخم و تمام دل مشغولیهایم فقط تو خواهی بود.
می تواند به نفس گرم کند عالم را
کیست گوید سخن سرد سعیدای تو را
هوش مصنوعی: کیست که میتواند با کلام گرمش دنیا را تحت تاثیر قرار دهد و سخنانی سرد و بیروح در مورد تو بگوید، ای سعید؟