گنجور

شمارهٔ ۲۱۲

شیخ گر از سنت و فرضانه می‌یابد مراد
پیر ما از شیشه و پیمانه می‌یابد مراد
هر کجا حسن گلوسوزی است با کام من است
شمع چون روشن شود پروانه می‌یابد مراد
مفلسان از سایهٔ بال هما مستغنیند
جغد ما از گوشهٔ ویرانه می‌یابد مراد
زاهدا میخانه چون خلوت سرایت خاص نیست
دایم این جا محرم و بیگانه می‌یابد مراد
بت‌پرستان کام از بت یافتند ای دلبران
آخر از سنگ شما دیوانه می‌یابد مراد
رند از می، عاشق از وی، زاهد از تقوای خشک
از بتی هر کس در این بتخانه می‌یابد مراد
از می بی‌دانه کام خود سعیدا تازه کرد
غیر تا از سبحهٔ صددانه می‌یابد مراد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیخ گر از سنت و فرضانه می‌یابد مراد
پیر ما از شیشه و پیمانه می‌یابد مراد
هوش مصنوعی: اگر شیخ و عالم دین از سنت‌های اسلامی و قوانین مشخص الهی به هدف و نتیجه‌ای برسد، اما پیر زاهد از طریق مشروبات و شیشه‌های مسکرات به همان هدف نائل می‌شود.
هر کجا حسن گلوسوزی است با کام من است
شمع چون روشن شود پروانه می‌یابد مراد
هوش مصنوعی: هر جا که زیبایی و دلربایی وجود دارد، خوشبختی من نیز در آنجاست. وقتی شمع روشن می‌شود، پروانه به آرزویش می‌رسد.
مفلسان از سایهٔ بال هما مستغنیند
جغد ما از گوشهٔ ویرانه می‌یابد مراد
هوش مصنوعی: بی‌پول‌ها از سایه‌ی پرنده‌ای بزرگ بی‌نیازند، و جغد ما در گوشه‌ای از خرابه به خواسته‌اش می‌رسد.
زاهدا میخانه چون خلوت سرایت خاص نیست
دایم این جا محرم و بیگانه می‌یابد مراد
هوش مصنوعی: ای زاهد، چرا می‌گویی که میخانه جای خلوت خاصی نیست؟ در اینجا همیشه کسانی هستند که محترم و بیگانه‌ی هم هستند و هر کدام به نوعی خواسته‌های خود را پیدا می‌کنند.
بت‌پرستان کام از بت یافتند ای دلبران
آخر از سنگ شما دیوانه می‌یابد مراد
هوش مصنوعی: آی دلبران، بت‌پرستان از بت‌های خود به خواسته‌هایشان می‌رسند، اما تو که از سنگ ساخته شده‌ای، دیوانگان هم از تو به هدف خود می‌رسند.
رند از می، عاشق از وی، زاهد از تقوای خشک
از بتی هر کس در این بتخانه می‌یابد مراد
هوش مصنوعی: در این دنیای پر از معانی و نشانه‌ها، هر کسی به نوعی به دنبال خوشبختی و خواسته‌هایش است. رند، یعنی کسی که اهل شادی و آزادی است، از می شراب لذت می‌برد. عاشق، که دلش به عشق گره خورده، از معشوق خود مایه می‌گیرد. زاهد، کسی که به دور از لذت‌ها و مادیات زندگی می‌کند، به تقوای خشک و بی‌روح خود دل خوش کرده است. در این مکان که به دنیای ناپیدا و رازآلود شبیه است، هر فردی می‌تواند به چیزی که دنبال آن است، دست یابد.
از می بی‌دانه کام خود سعیدا تازه کرد
غیر تا از سبحهٔ صددانه می‌یابد مراد
هوش مصنوعی: سعیدا از شراب بدون دانه لذت می‌برد و می‌گوید که غیر از این، هر چیزی را که با تسبیح صد دانه‌ای به دست می‌آوریم، برای او مطلوب است.