شمارهٔ ۲۱۰
مرا ز حلقهٔ آن دربهدر پسند مباد
چو آفتاب خلاصم از آن کمند مباد
هر آن سری که بر آن آستان نگردد خم
چو حلقهٔ در آن کوی سربلند مباد
رقیب اگر شکر ار خورد باده نوشش باد
مرا به جز می وصل تو سودمند مباد
ز فکر ماضی و مستقبل است ظلمت عقل
که هیچ دل به خیالات چون و چند مباد
همیشه ورد سعیداست حافظا این قول
که جسم نازکت آزردهٔ گزند مباد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا ز حلقهٔ آن دربهدر پسند مباد
چو آفتاب خلاصم از آن کمند مباد
هوش مصنوعی: به خاطر نداشته باش که به شکلی از آن حلقهٔ آویخته شده بیخانمان شوم، همانطور که نخواهی داشت تا آفتاب مرا از آن دام رها کند.
هر آن سری که بر آن آستان نگردد خم
چو حلقهٔ در آن کوی سربلند مباد
هوش مصنوعی: هر کسی که به آن درگاه توجه نکند و سرش را خم نکند، باید بداند که زندگیاش در آن مکان با ارزش نیست و افتخار و بزرگی از آن او نخواهد بود.
رقیب اگر شکر ار خورد باده نوشش باد
مرا به جز می وصل تو سودمند مباد
هوش مصنوعی: اگر رقیب من هم شکر را بخورد و باده بنوشد، برای من تنها نوشیدن می وصل تو ارزشمند است و هیچ چیز دیگری برایم سودمند نیست.
ز فکر ماضی و مستقبل است ظلمت عقل
که هیچ دل به خیالات چون و چند مباد
هوش مصنوعی: تاریکی عقل ناشی از افکار درباره گذشته و آینده است؛ زیرا دل نباید به خیالات و تصورات بیاساس و نابجا وابسته باشد.
همیشه ورد سعیداست حافظا این قول
که جسم نازکت آزردهٔ گزند مباد
هوش مصنوعی: همیشه این دعا را به یاد داشته باش، حافظ، که بدن لطیف و نازک تو از آسیب و آزار در امان باشد.