شمارهٔ ۲۱
مکن سؤال ز هر بی وفا وفای مرا
که غیر وقت چه داند کسی صفای مرا
چه نسبت است دلم را به جسم زار و نزار
که استخوان نکند صید خود همای مرا
غمی ز مرگ چو آتش نداشتم دیشب
که کرد اخگر من گرم داشت جای مرا
چو اهل زرق و ریا دلق من به نیل مزن
بزن به بادهٔ رنگین خم، ردای مرا
اگرچه کشت مرا ناوک نگاه تو لیک
ستان ز لعل لب خویش خونبهای مرا
به زور باده گشا هر گره که هست مرا
به روی آب بزن نقش بوریای مرا
زیاده ده دو سه ساغر ز خود خلاصم کن
به آب و خاک خرابات زن بنای مرا
به آن امید سعیدا شبی به روز آورد
که این غزل برساند به او دعای مرا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مکن سؤال ز هر بی وفا وفای مرا
که غیر وقت چه داند کسی صفای مرا
هوش مصنوعی: از هر بی وفایی در مورد وفاداری من نپرس، چون هیچکس جز در زمان مخصوص خود نمیداند که من چه صفایی دارم.
چه نسبت است دلم را به جسم زار و نزار
که استخوان نکند صید خود همای مرا
هوش مصنوعی: دل من چه ارتباطی با این جسم ضعیف و بیحال دارد، که استخوانهایم نمیتوانند شکار همای مرا (پرندهای آزاد و خوشبخت) کنند.
غمی ز مرگ چو آتش نداشتم دیشب
که کرد اخگر من گرم داشت جای مرا
هوش مصنوعی: دیشب هیچ غمی از مرگ نداشتم، اما آتش درونم به شدت شعلهور بود و داغ و سوز مرگ را درون خودم حس میکردم.
چو اهل زرق و ریا دلق من به نیل مزن
بزن به بادهٔ رنگین خم، ردای مرا
هوش مصنوعی: وقتی که افرادی که به دروغ و تظاهر متکی هستند، دور و برم هستند، به من زخم نزن و سیاهچادر من را نزن، بلکه به شراب رنگین در جام بزن.
اگرچه کشت مرا ناوک نگاه تو لیک
ستان ز لعل لب خویش خونبهای مرا
هوش مصنوعی: هرچند که نگاه تو باعث آسیب و نابودی من شده است، اما از لبهای سرخ و دلربایت، بهای جانم را بستان.
به زور باده گشا هر گره که هست مرا
به روی آب بزن نقش بوریای مرا
هوش مصنوعی: به کمک شراب، هر مشکل و دشواری که دارم را برطرف کن و نقشی از بوریای من را بر روی آب ترسیم کن.
زیاده ده دو سه ساغر ز خود خلاصم کن
به آب و خاک خرابات زن بنای مرا
هوش مصنوعی: بیشتر از دو یا سه جام بنوش تا از خودم رهایی یابم. با آب و خاک این میخانه، اساس وجودم را بنا کن.
به آن امید سعیدا شبی به روز آورد
که این غزل برساند به او دعای مرا
هوش مصنوعی: با امیدی خوش به این فکر هستم که شبی فرارسد که این غزل را به او برساند و دعاهایم را تقدیمش کند.