شمارهٔ ۲۰۴
چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح
نیارمید در این جسم از تپیدن، روح
غبار کوی تو دانست جسم را ورنه
نداشت طاقت این مشت گل کشیدن، روح
قبول جسم نمی کرد اگر که می دانست
شراب موت در آخر نفس چشیدن روح
هزار مرتبه در گوش من گرفته قرار
برای یک سخن از لعل او شنیدن روح
به هیچ باب دگر رام کس نمی گردد
نهاد چون دل خود بر سر رمیدن روح
چها که دیده نگردیده است در چشمم
برای یک نظر از دور بر تو دیدن روح
علاج نیست که تن پا دراز خواهد کرد
ز جسم چون کند آهنگ سرکشیدن روح
دمید خط چو سعیدا به گرد عارض یار
ز جسم کرد خیال برون دمیدن روح
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح
نیارمید در این جسم از تپیدن، روح
هوش مصنوعی: وقتی که جسم من را میبیند و مکانی برای استراحت پیدا میکند، روح در این جسم نمیتواند از تپش بازایستد.
غبار کوی تو دانست جسم را ورنه
نداشت طاقت این مشت گل کشیدن، روح
هوش مصنوعی: غبار کوی تو نشان از وجود جسم انسان دارد، و اگر نه، جسم نمیتوانست این همه زحمت و تلاش برای دستیابی به زیبایی و عشق تو تحمل کند. روح انسان به خاطر عشق و زیبایی تو تلاش میکند.
قبول جسم نمی کرد اگر که می دانست
شراب موت در آخر نفس چشیدن روح
هوش مصنوعی: اگر جسم میدانست که در آخرین لحظات زندگی، نوشیدن شراب مرگ به روح چه تأثیری دارد، هرگز تن به این کار نمیداد.
هزار مرتبه در گوش من گرفته قرار
برای یک سخن از لعل او شنیدن روح
هوش مصنوعی: بارها و بارها در گوشم پیغامهایی از لعل او گفتهاند که برای شنیدن فقط یک کلمه از او، روح من آرامش پیدا کند.
به هیچ باب دگر رام کس نمی گردد
نهاد چون دل خود بر سر رمیدن روح
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به راحتی دلش را از آنچه که در درونش است، منحرف کند، زیرا وقتی روح بر دلی مسلط میشود، دیگر تحت تأثیر هیچ چیزی قرار نمیگیرد.
چها که دیده نگردیده است در چشمم
برای یک نظر از دور بر تو دیدن روح
هوش مصنوعی: چقدر چیزها را در زندگیم دیدهام که هیچکدام به اندازه یک نگاه از دور به تو، روح و جانم را سیراب نکرده است.
علاج نیست که تن پا دراز خواهد کرد
ز جسم چون کند آهنگ سرکشیدن روح
هوش مصنوعی: هیچ درمانی وجود ندارد که جسمی که دراز شده است، بتواند درک خود را از خواستههای روح تغییر دهد.
دمید خط چو سعیدا به گرد عارض یار
ز جسم کرد خیال برون دمیدن روح
هوش مصنوعی: نسیم خوشی به طرف صورت محبوب وزید و مانند روحی از بدن خارج شد.