شمارهٔ ۲۰۳
شکست رونق آیینه را صفای قدح
گشوده چهره ز اسرار دل هوای قدح
ز دیو غم چو گزندی رسد به کس زنهار
بگوی ورد کند صبحدم دعای قدح
زهر شکستهٔ او صوت حمد و نعت آید
چو شیشه از کف مستان فتد به پای قدح
به هیچ باب نیم سائل از کسی لیکن
همیشه بر در میخانه ام گدای قدح
شکست ساغر می زاهدا مجو زنهار
که از تو بازستانند خونبهای قدح
به دور عارض ساقی و چرخ و عمر دراز
مباد قسمت ما بیدلان سوای قدح
ز پیر جام سعیدا مراد می طلبم
که رنگ زرد بمالم به خاک پای قدح
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شکست رونق آیینه را صفای قدح
گشوده چهره ز اسرار دل هوای قدح
هوش مصنوعی: آئینه به خاطر شکسته شدنش دیگر خوشحال و شاداب نیست، اما چهرهی مهربانی که از دل و رازهای نهفتهاش خبر دارد، با زیبایی و صفا به مینوشیدن دعوت میکند.
ز دیو غم چو گزندی رسد به کس زنهار
بگوی ورد کند صبحدم دعای قدح
هوش مصنوعی: اگر کسی آسیب یا رنجی از غم ببیند، باید مراقب باشد و در آغاز صبح دعای مخصوصی را بخواند و نیایش کند تا از آن غم و درد دور شود.
زهر شکستهٔ او صوت حمد و نعت آید
چو شیشه از کف مستان فتد به پای قدح
هوش مصنوعی: صداهای ستایش و مدح او مانند زهر شکستهای است که وقتی شیشهای از دست میافتد، به زمین میافتد و صدای خاصی تولید میکند.
به هیچ باب نیم سائل از کسی لیکن
همیشه بر در میخانه ام گدای قدح
هوش مصنوعی: من به هیچ عنوان از کسی درخواست کمک نمیکنم، اما همیشه درِ میخانه را میکوبم و چون گدایی به دنبال نوشیدنی هستم.
شکست ساغر می زاهدا مجو زنهار
که از تو بازستانند خونبهای قدح
هوش مصنوعی: از زهد و تقوا در نوشیدن می دست بردار، زیرا ممکن است در نتیجه به تو چیزی از ارزشهای مقدسترت بازگردانده نشود.
به دور عارض ساقی و چرخ و عمر دراز
مباد قسمت ما بیدلان سوای قدح
هوش مصنوعی: نمیخواهیم عمر طولانیتری داشته باشیم و فقط به خاطر زیبایی و شادی ساقی به دورش بچرخیم و بیدلان نباید تنها قسمتمان نوشیدن شراب باشد.
ز پیر جام سعیدا مراد می طلبم
که رنگ زرد بمالم به خاک پای قدح
هوش مصنوعی: از پيرِ خوشخبر میخواهم که از او خواستهام، تا رنگ زردی را به خاک پای杯 بریزم.